دنیایی از جدید ترین بازی ها روز دنیا! نقد و بررسی جدید ترین بازی ها و فیلم ها
«پارکر/ Parker» درست همان چیزی را ارائه می کند که تماشاگران عادی از آن توقع دارند. یک تریلر اکشن به سبک «جیسون استتهام/Jason Statham» ( یعنی چیزی متفاوت از تریلر اکشن هایی به سبک «مت دیمون» یا سبک «راک»). استتهام، مانند «جان وین/John Wayne» در دوران اوج و «آرنولد شوارزنگر/Arnold Schwarzenegger» در دهه ی 80، نیازی نمی بیند تا توانایی های خود به عنوان یک بازیگر را به چالش بکشد. این بی میلی باعث شده تا او برآورده کننده ی نیازهای بخش خاصی از صنعت سینما باشد و به طوری منظم و قاعده مند، نوعی خوراک سینمایی خشن و خونین برای طرفدارانش فراهم کند. فیلم های استتهام غالباً به موفقیت دست پیدا می کنند و کمتر پیش می آید با شکست مواجه شوند. «پارکر» با فیلم هایی مانند «The Transporter» و «Crank» در یک طبقه قرار می گیرد و این شباهت از این لحاظ است که این فیلم احتمالاً مورد علاقه ی طرفداران استتهام واقع می شود اما سعی چندانی نمی کند تا به جرگه ی علاقه مندان او بیفزاید. هیچ چیز غافلگیر کننده یا خلاقانه ای در خط داستانی فیلم وجود ندارد. «پارکر» یک فیلم ساده با موضوع انتقام و سرقت است که همه ی اجزای لازم را در خود دارد و چند مورد برخورد خشونت آمیز و صحنه های اکشن قوی را هم در خود گنجانده است. استتهام، با کمک مناسب از طرف کارگردان موفق، «تیلور هکفورد/Taylor Hackford» (کارگردان فیلم هایی چون «An Officer and a Gentleman» و «Ray») فیلم را که نیازمند تلاش سختی نیست، به سرانجام می رساند.
فیلم بر اساس رمان «Flashfire» اثر «دونالد وستلیک/Donald Westlake»، منتشر شده در سال 2000 ساخته شده است. وستلیک این کتاب را با نام هنری خود، «ریچارد استارک» منتشر کرده است. با وجود اینکه شخصیت پارکر مرتباً در رمان های وستلیک حضور دارد (24 نسخه از این کتاب ها چاپ شده اند)، این فیلم به نوعی اولین حضور سینمایی این شخصیت به شمار می رود. ماجراهای پارکر پیش از این مورد اقتباس قرار گرفته اند اما هیچ کدام نام شخصیت اصلی را در خود نداشته اند. به عنوان مثال، در فیلم «Payback»، که اقتباسی از کتاب «شکارچی/The Hunter» به شمار می رود، «مل گیبسون» به جای آنکه نقش پارکر را بازی کند، در قالب شخصیت پورتر ظاهر می شود. از نظر ریتم پیشروی خط داستانی مربوط به انتقام، «پارکر» مانند «Payback» عمل می کند، گرچه وارد کردن خط داستانی فرعی که به شخصیت «جنیفر لوپز/Jennifer Lopez» مربوط است، گهگاهی خط سیر داستان را با مشکل و موانعی مواجه می کند. در نهایت، بزرگترین نقطه ضعف «پارکر» آشنا بودن مواد اولیه ی داستان نیست، بلکه ناسازگاری در لحن فیلم و ناتوانی در ایجاد جنبش و حرکت در لحظه است. شخصیت لوپز زائد است و ممکن بود فیلم بدون حضور او موفقیت آمیز تر از کار دربیاید.
صحنه ی افتتاحیه ی فیلم به سبکی تأثیرگذار و جذاب، به جزئیات سرقت یک میلیون دلاری گروهی پنج نفره از نمایشگاه ایالتی اوهایو می پردازد. پارکر (استتهام) سردسته ی گروه است. گروه او از دو گردن کلفت به نام های ملاندر (مایکل چیکلیس/ Michael Chiklis) و کارلسون (وندل پیرس/ Wendell Pierce)، راس موفرفری (کلیفتون کالینز جونیور/ Clifton Collins Jr) و هارتمن مدام سرماخورده (میچاه هاپتمن/Michah Hauptman) که با دار و دسته ی شیکاگو در ارتباط است، تشکیل شده است.
سرقت با موفقیت انجام می شود اما در طول ماشین سواری به سمت خانه، گردن کلفت های دیگری به سراغ پارکر می آیند. پارکر بعد از اینکه مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و از اتومبیل در حال حرکت خود را به بیرون پرت می کند، در یک گودال به حال خود رها می شود تا مرگ به سراغش بیاید. اما کشتن پارکر به این راحتی نیست. او با کمک مربی پیرش (نیک نولت/ Nick Nolte) و دوست دختر وفادارش کلیر (اما بوث/Emma Booth) مشغول کشیدن نقشه ای برای انتقام گرفتن می شود و تصمیم می گیرد به پالم بیچ سفر کند، جایی که سایر اعضای گروهش در حال برنامه ریزی برای سرقتی بزرگ هستند. پارکر وقتی به آنجا می رسد، با لزلی (جنیفر لوپز) رابطه برقرار می کند. لزلی دلال معاملات ملکی جاه طلب و مفلوکی ست که می خواهد از چیزی که نصیب پارکر می شود، سهمی داشته باشد.
با اینکه استتهام همان بازی همیشگی خود را ارائه می دهد، حداقل لوپز سعی می کند نقش آفرینی اش متفاوت از آن چیزی باشد که پیوسته در فیلم های عاشقانه کمدی (که بن بستی بر سر راه حرفه ی بازیگری او هستند) از خود به نمایش می گذارد. البته نمیتوان این نقش آفرینی را بازگشتی به نقطه ی اوج کارنامه ی سینمایی او، یعنی آنچه در فیلم «خارج از دید/Out of Sight» ارائه کرد، به شمار آورد. اما حداقل حضور او اینجا از بازی سطح پائین اش در فیلم هایی مانند «خدمتکاری در منهتن/Maid in Manhattan» و «نقشه ی پشتیبان/The Back-Up Plan» بهتر است. مشکل شخصیت لزلی این نیست که بد بازی شده باشد. او هیچ دلیل واقعی برای حضور در فیلم ندارد، جز اینکه مقداری جذابیت جنسی و صحنه های طنز ایجاد کند. شخصیت خوب پرورده نشده، رابطه ی عاشقانه ی او با پارکر کوتاه و موقتی است زیرا پارکر به کلیر وفادار است، و نقش او در نقطه ی اوج داستان هم تصادفی است. 15 تا 20 دقیقه ای که به پیش زمینه ی لزلی می پردازد، به «پارکر» آسیب می زند و سیر وقایع را کند می کند و فیلمی را که بایستی یک محصول 90 دقیقه ای سرزنده بود، به چیزی بیش از حد طولانی و نامتوازن تبدیل می کند. وقتی به جای بازیگری کمتر شناخته شده، از چهره ی معروفی مانند لوپز استفاده می شود، این تأثیر منفی هم به همراه آن می آید: نیازی از سر غرور و شهرت پسندی، که مستلزم این است که این بازیگر مدت زمان کافی و مناسبی بر روی پرده ی سینما حضور داشته باشد.
«پارکر» مقدار بسیار زیادی شرح و تفسیر در خود دارد که بعضی از آنها لازم هستند و بعضی دیگر می توانستند حذف یا مختصر شوند. صحنه های اکشن خشونت آمیز و قدرتمند هستند و با سرزندگی و هیجان کارگردانی شده اند. این صحنه ها در فیلم بسیارند و بعد از دو مورد از آنها، پارکر خونین و زخمی برجا می ماند. شاید او تمایلات ابرقهرمانانه داشته باشد، اما فنا ناپذیر نیست. وقتی مخاطب شخصیت پورتر با بازی مل گیبسون در فیلم « Payback» را به یاد بیاورد، تشخیص نیروی همکاری میان دو نسخه ی این شخصیت کار سختی نیست. پارکر یک ضد قهرمان است اما، مانند تمامی ضد قهرمان هایی که به شکلی تأثیرگذار تصویر شده اند، مشکلی بر سر راه مخاطب وجود ندارد تا امیدوار باشد انتقام او با موفقیت به انجام برسد. که البته همین طور هم می شود. بازی سال 2012 بهترین بازی از 10 نمره 10 گرفته این بازی و گرافیک هنری دارد و فروش خوبی هم کرد و کمی هم فکری است .
همانطور که اکثر شما میدانید بازی فوق العاده ی Grand Theft Auto V تا به این لحظه فقط برا دو کنسول PS3,X360 تایید شده و هیچ خبری از نسخه ی PC این بازی وجود ندارد و شرکت راک استار ناشر این عنوان نیز هنوز هیچ خبری را در خصوص انتشار بازی GTA V برای رایانه های شخصی تایید و یا تکذیب نکرده است. اما به تازگی کاربری با نام “S1LV3R_W0LF” در فروم اصلی سری بازی های GTA خبری اعلام کرده که طبق ۱۰ مدارک و شواهد موجود, این بازی “Open-World” برای رایانه های شخصی نیز در اینده ای نزدیک عرضه خواهد شد و ساخت پروژه ی این بازی برای رایانه های شخصی به هیچ وجه متوفق نشده است.این کاربر طبق نظرات خود اعلام کرده است: طبق این شواهد منتشر شده توسط کاربر ”S1LV3R_W0LF” به نظر می رسد راک استار قصد عرضه ی بازی GTA V را برای PC دارد اما فعلا هیچ تمایلی برای انتشار خبری از این موضوع را ندارد وهمچنین مدارک جمع اوری شده توسط این کاربر طبق بررسی های صورت گرفته کاملا معتبر است و اکثر دلایل ان قانع کننده می باشد. عکس ها را در ادامه مطلب ببینید ادامه مطلب ... فیلم میزبان بر اساس یک رمان رمانتیک، علمی تخیلی با نام " میزبان " نوشته ی استفانی میر ساخته شده است. این فیلم درباره ی تهاجم بیگانگان به زمین است که دختر نقش اصلی این فیلم با بیگانگان مبارزه می کند. فیلمی با بازی هنرپیشه معروف هالیوود آرنولد شوارتزنگر امسال نمایش داده خواهد شد. فیلمی با نویسندگی Andrew Knauer و کارگردانی Kim Ji-woon. فیلم به مدت 1ساعت و 30 دقیقه است وخیلی سرگرم کننده است و برخی از دیالوگ های این فیلم بهترین دیالوگ ها شناخته شده است . عکس هارا در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ...
ماجرای این فیلم درباره ی پنج دوست قدیمی است که به دنبال نجات دنیا در آخرالزمان هستند. فیلم آخر دنیا در حال تولید توسط Big Talk Productions و StudioCanal می باشد و پیش بینی سال 2013 روی پرده های سینما نمایش داده شود. شما اگر بازی ای وجود دارد که مرحله ای از آن را گیر کرده اید به ما بگویید تا با عکس و توضیح نشان شما دهیم و ان شاالله بتوانید رد کنید. این بازی یک هفته در بازار های ایران وجود داشت که به دلایل سیاسی و توهین این بازی به وطن عزیزمان این بازی ممنوع اعلام شد ولی گرافیک این بازی فوق العاده است هر کس این بازی را میخواهد میتواند از طریق سفارش پستی از سایت DVDBazar.ir تهیه کندالبته برای کامپیوتر و به این نکته توجه کنید که هر کس ایسن بازی را داشته باشد جریمه ی سنگین وشلاق میخورد . کارگردان بازی گفته است که این بازی در راه است ولی معلوم نیست کی می اید ولی باز هم همه را .... (اطلاعات دیگری در دسترس نیست) بازی در سبک Devil May Cry. سال های زیادی است که بازی های رایانه ای و فیلم های سینمایی آینده ی انسان را ترسیم می کنند ، آینده ای تاریک که در آن حضور ماشین ها و ربات ها بسیار پر رنگ شده است و همین ماشین ها دست به طغیان می زنند و علیه سازندگان خود یعنی انسان ها دست به کار می شوند. وجود تعداد زیادی بازی و فیلم که دارای همین داستان هستند سبب شده است که دیگر مخاطبان مشتاق تجربه چنین عناوینی نباشند و تنها یک ایده ی جدید است که می تواند آن ها را به سمت خود جذب کند. Remember Me همان عنوانی است که این ایده را داراست. این بازی آینده ی تارکی دیگر را به تصویر می کشد که در آن دولت و حکومت نظارت ویژه ای بر شهرواندان دارد و حتی خاطرات آن ها را نیز به راحتی به دست آورد. بنای این بازی نیز بر فراموشی و از دست دادن خاطرات است. خاطراتی که ازان کسی هستند که خود روزی شکارچی خاطرات دیگران بود. عکس هارا در ادامه مطلب ببینید ادامه مطلب ...
از نظر خیلی ها بهترین گرافیک رو داره و در سبک بازی های ماشینی فوق العاده است از نظر من این خیلی بهتر از Need For Speed است.فرنچایز Grid نیز در درجه ی اول تعریفی از واقعیت است و همواره تیم سازنده تفکری خارج از این محدوده نداشته است و امیدواریم از این پس نیز طبق این روال پیش رفته و از چارچوب تعریف شده ی Grid خارج نشوند. در بین کارهای Codemasters می توان به عنوان های مسابقه ای خوبی مثل سری Dirt اشاره کرد که توانست از جنبه های مختلف خوب باشد و نظر منتقدان را جلب کند. اما اکنون عنوانی با نام Grid پا به عرضه گذاشته است که یکی از مدعیان بهترین ریسینگ سال ۲۰۱۳ است و قصد دارد با بزرگان رقابتی نفس گیر داشته باشد. این عنوان با آوردن جزئیات جدید در سبک خود طرفداران بسیاری را جذب کرده است. Grid 2 توسط Codemasters توسعه داده شده و مسابقاتش برگفته از رقابت های گروهی و تیمی خواهد بود و باید با تیم های مشخص شده از هر گروه مسابقه دهید. عکس ها را در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ... با سلام دوستان در روز های آینده قسمت های نظیر فانتزی کمیک،انجمن فیلم و بازی ،همکاری،معرفی،انجمن کمیک به سایت اضافه میشه و فعلا سایت تعطیل میباشد
این بازی را مارول ساخته است و برای تمامی کنسول ها می آید و گرافیک با حال دارد و در 25 ماه ژوئن 2013 می آید (اطلاعات دیگری در دسترس نیست ) عکس هارا در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ...
این بازی فقط برای pc می اید ودر 4 ژوئن 2013 وارد بازار میشود و تمام قهرمانان مارول در آن حضور خواهند داشت و.... این بازی گرافیک خوبی دارد وبسیار طولانی است . عکس هارا در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ...
این بازی فقط برای pc آمده است و بازی احتمالا زاممبی است و در 25 ماه ژوئن سال 2013 می آید و گرافیک خوبی دارد (اطلاعاتی در دسترس نیست )
ادامه مطلب ...
الکترونیک ارتز امروز رسما “نید فور اسپید” بعدی را با نام کامل Need for Speed: Rivals تایید کرد و اعلام کرد که استودیوی سازنده ی آن Ghost Games یعنی یک استودیوی تازه تاسیس خواهد بود. Ghost Games جدیترین استودیوی EA است که از زیر مجموعه های Criterion Games نیز به حساب می رود.بازی با موتور فراست بایت ۳ ساخته می شود که کمک شایانی به طراحی جاده ها و اتومبیل ها می کند و هم چنین شما در بازی حق انتخاب این را خواهید داشت که به عنوان راننده در بازی ایفای نقش کتید و یا یک پلیس. اگر حالت اول را انتخاب کنید و بخواهید به عنواان یک راننده بازی کنید باید همانند اکثر “نید فور اسپید” های قبلی یک راننده همیشه تحت تعقیب باشید.برای ازاد کردن ماشین های جدید باید “SpeedPoint” های بیشتری را در بازی رد کنید که باعث بدنام تر شدن شما برای پلیس ها خواهد شد و هدف اصلی ان ها می شوید. اما در حالتی که بخواهید یک پلیس باشید باید به صورت تیمی بازی را پیش ببرید که دستگیر کردن هر راننده باعث ارتقای رتبه ی شما می شود و در نیروی های پلیس ترفیع رتبه می گیرید. بعد از مدت ها بالاخره “فراری” به لیست اتومبیل های بازی اضافه شده و پس از هفته سال بازی کنان قادر خواهند بود با Rivals پشت فرمان F12 Berlinetta بنشینند و آن را کنترل کنند. لیست دیگر تغییرات بازی را در زیر مشاهده می کنید :
Need for Speed: Rivals را می توانید پیش خرید کنید , با این کار می توانید از ویژگی های به خصوصی بهره ببرید که از جمله ی آن ها می توان به یک مدل ماشین نیسان که در بازی وجود دارد و قابلیت های بیشتری در مسابقه اشاره کرد. Rivals در نوزدهم نوامبر برای پلتفرم های اصلی نسل فعلی یعنی PC , PS3 , X360 و کمی دیر تر برای Xbox One و PlayStation 4 عرضه خواهد شد.
با توجه به یکسری اطلاعات و معادلاتی که به بیرون درز پیدا کرده است کنسول PS4 چیزی نزدیک ۵۰ درصد قدرتمند تر از کنسول Xbox720 خواهد بود. اگر طبق اطلاعات به بیرون درز پیدا کرده از سخت افزار کنسول ها محاسباتی انجام دهیم کنسول نسل بعد سونی یعنی PS4 به طور قابل توجهی بسیار قوی تر از کنسول نسل بعد مایکروسافت یعنی Xbox720 خواهد بود. طبق اطلاعات یک منبع مطمئن کنسول نسل بعدی سونی که با نام Orbis شناخته می شود بر روی ۱٫۸۴ ترافلاپ(واحدی در علم کامپیوتر) اجرا می شود اما کنسول نسل بعد مایکروسافت یعنی ” Durango ” بر روی ۱٫۲۳ ترافلاپ اجرا خواهد شد. این اعداد به طور صریح و دقیق نشان می دهند که کنسول نسل بعد سونی ۵۰ درصد قوی تر از کنسول نسل بعد مایکروسافت خواهد بود. همینطور که کنسول سونی در پردازش قدرت بیشتری دارد Durango کنسول نسل بعد مایکروسافت به طور واضحی از حافظه رم بیشتری نسبت به کنسول نسل بعد سونی بهره می برد به طوری که این کنسول ۸ گیگابایت رم خواهد داشت که ۳ گیگابایت ان بر روی اپلیکیشن ها و ویندوز تمرکز خواهد داشت و ۴ الی ۵ گیگابایت ان بر روی اجرای بازی ها تمرکز دارد. اما Orbis دارای ۴ گیگابایت حافظه رم است که ۱ گیگابایت ان بر روی سیستم عامل و ۳ گیگابایت ان بر روی بازی ها تمرکز دارد. هر دو کنسول درایو بلوری با توانایی خواندن دیسک های ۱۰۰ گیگابایتی را خواهند داشت. کنسول Durango دارای کارت گرافیک Radeon HD 8770 GPU است. «پلی استیشن ۴» از کارت گرافیک AMD’s A10 APU بهره مند است. قرار است هر دو کنسول در اواخر مارس امسال معرفی شوند و در ماه نوامبر نیز در سرتاسر جهان عرضه شوند. موارد ذکر شده توسط منبع معتبری اعلام شده اند و بیشتر ان با اطلاعات منتشر شده قبلا مطابقت دارد. از سوی دیگر منبع nowgamer اعلام کرده است کنسول Xbox 720 به شکل شگفت انگیزی قوی تر از کنسول نسل بعد سونی است. nowgamer اعلام کرده است نسل بعد کنسول های سونی و مایکروسافت یک جهش بزرگ در صنعت بازی های رایانه ای است و این جهش رقابت بین این دو شرکت را شدت می دهد. Durango کنسول نسل بعد مایکروسافت از یک رم ۸ گیگابایتی بهره مند است که به شکل قابل توجهی پردازنده گرافیکی کنسول را بهبود می بخشد. مایکروسافت با اضافه کردن SOC به کنسولش انگار سه کامپیوتر را در یک کامپیوتر جمع اوری کرده است. مقایسه PS4 با Xbox720: اگر به سخت افزار این دو نگاهی بیندازیم کنسول Xbox720 به دلیل داشتن سیستم SOC همانند پردازنده CELL کنسول PS3 عمل می کند و همانطور که قدرت پردازنده را افزایش می دهد بازیسازی برای این کنسول را سخت تر می کند. اگر بر روی امار بدست امده نگاهی بیندازیم هر دو کنسول ۳٫۲TFlops قدرت خواهند داشت اما کنسول Xbox720 قطعه به نام Oban به همرا خواهد داشت که قدرت این کنسول را افزایش می دهد و به ۴٫۲Flobs می رساند. طبق اعلانات Nowgamer از نظر طراحی داخلی کنسول PS4 بسیار شبیه به یک PC است. این منبع اعلام کرده است کنسول Xbox720 نسبت به کنسول رقیب از سرعت فن اوری رندر بهتری برخوردار است. nowgamer به طور کلی کنسول Orbis را یک کامپیوتر با سیستم سخت افزاری متوسط و Durango را یک سیستم با سخت افزاری پیشرفته تر می داند. کیفیت نمایشی دو کنسول با این که سونی بیشتر بر روی تکنولوژی ۴k تمرکز کرده است اما اینطور که معلوم است کنسول PS4 از این قابلیت بهره مند نمی شود. این منبع می گوید کنسول PS4 حتی اگر از ۴k پشتیبانی کند از لحاظ کیفیت نمایشی کمی ضعیف تر از Durango عمل می کند. منبع اضافه کرد, در کیفیت تصویر همیشه رزولیشن مهم نیست. بازی های Thired-Party در کنسول های نسل بعد بسیار بهتر عمل می کنند اما این عناوین به علاوه بازی های First Party در کنسول Durango شگفت انگیز خواهند بود و شما تفاوت بیشتر خواهید دید. در اخر این منبع گفت که در بحث نمایشی نیز کنسول Durango بهتر عمل می کند. مایکروسافت بیشتر بر روی کنسول خود وقت گذاشته است با توجه به گزارشات این منبع مایکروسافت بیشتر وقت خود را بر روی پروژه ای با نام Kryptos project گذاشته است و بودجه عظیمی به ان اختصاص داده است و نتیجه اش قطعه ای با نام Oban بوده است این قطعه چیپی است که سرعت را به طور چشم گیری افزایش می دهد و در انتقال دیتا ها و اطلاعات نقش موئثری دارد. طبق ادعا های منبع داخلی, OBAN برای دنبال کردن اشعه ها و رندر های سنگین طراحی شده است. سیستم SOC سه هسته ای مایکروسافت برای این شرکت دردسر ساز خواهد شد و سیستم SOC تک هسته ای سونی به دلیل ساده تر بودن کار اسانی برای ساخت بازی پیش روی بازی سازان قرار خواهد داد. برای ساخت OBAN دو سال به طور مداوم مایکروسافت,AMD و IBM در حال ساخت این قطعه بوده اند. بازی های چند پلتفرمی بر روی Xbox720 بهتر اجرا می شوند منبع اعلام کرده است Xbox720 به طور کلی بسیار تا بسیار بهتر از PS4 عمل می کند. “تمامی بازی های چند پلتفرمی بر روی Xbox Next بر روی کنسول Xbox 720 بهتر عمل می کنند حتی بازی های First Party را بهتر اجرا می کند و همه این ها به دلیل وجود oban است. در مورد مموری ذکر شده است کنسول Xbox 720 به شکل جالبی ۸ گیگابایت حافظه رم خواهد داشت که ۱ گیگابایت ان فقط برای ویندوز و اپلیکیشن ها و … خواهد بود. در اخر منبع اعلام کرد تنها سه سیستم SOC می تواند برای Xbox720 مشکل ایجاد کند. حال قضاوت میان این دو بر عهده شماست. می توانید باورشان کنید میتوانید باورشان نکنید. ولی پیشنهاد ما این است که به هیچکدامشان اعتماد نکنید و تا زمان عرضه و منتشر شدن اطلاعات از سوی دو شرکت صبر کنید
مــرد آهـنــی
در هفتهای که گذشت انتشار کامیکهای «آیرن من»، ابرقهرمان و میلیونر مخترع خوشگذران به پنجاهمین سال خود رسید. تونی استارک یکی از جذابترین شخصیتهایی که است که استن لی و همکارانش در دنیای کامیکهای مارول خلق کردهاند و در دههی گذشته به لطف فیلمهای سینمایی ساخته شده بر اساس این شخصیت با حضور رابرت داونی جونیور، محبوبیت آیرن من چند برابر هم شدهاست. تا اکران سومین قسمت از فیلمهای «آیرن من» زمان زیادی باقی نمانده و با توجه به اطلاعاتی که تاکنون از آیرون من ۳منتشر شده، تونی استارک پس از همکاری با سایر ابرقهرمانها در «اونجرز»، بازگشتی قدرتمندانه به سینما را تجربه خواهد کرد.
۱۰- پیروزی آیرن من در برابر مندرین ۹- ورود بلک ویدو
داستانهای پرتعلیق، شماره ۵۲ شماره ۱۵۰ ۷- ورود آیرن من داستانهای پرتعلیق شماره ۳۹ ۶- سخنرانی برای ابرقهرمانان در باره مسئولیت پذیری ۵- معرفی نیک فیوری فیلم آیرن من
۴- تحت تعقیب قرار گرفتن در دنیا ۳- من آیرن من هستم ۲- داستان دیوی در بطری ۱- سری داستانهای اکستریمیز خبر اول اینكه آقای «مارك وب» كارگردان قسمت دوم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man) باز هم تصویر اسرار آمیز جديدي تحت عنوان "آینده" منتشر كرده:
به نظر می آید تصویر سلول یا محفظه خاصی را نشان میدهد. اما به عقیده من بیشتر شبیه به اتاقكی ویژه در شركت "آزكورپ" است. با در نظر گرفتن اینكه وب نام "آینده" را برای این تصویر برگزیده پس شاید مربوط به «نورمن آزبورن/گرین گابلین» و حضور احتمالی او در فیلم های "آینده" اسپایدرمن باشد. منظورم این است كه احتمالاً قرار است نورمن ازبورن در این اتاقك به گرین گابلین تبدیل شود. البته این ها فقط حدس و گمان است. خبر دیگر آنكه، نشریه "هالیوود ریپورتر" اعلام كرده آقای "مارتون سوكاس" (Marton Csokas) به جمع بازیگران فیلم اضافه شده:
اما سوال اینجاست كه او چه نقشی را در فیلم بازی خواهد كرد؟ البته سایت IMDb ذكر میكند كه او نقش «دكتر كافكا» (Dr. Kafka) را ايفا خواهد نمود. علاقمندان به اسپایدرمن خوب میدانند كه دكتر كافكا رئیس تیمارستان یا موسسه بیماران روانی "راون كرافت" است. از سوی دیگر قبلا خبر و تصاویری مربوط به راون كرافت داشتیم (اینجا و اینجا) اما نكته عجیب این است كه دكتر كافكا در كمیك های اسپایدرمن یك خانم بوده نه یك مرد! و اما خبر سوم مربوط به تصاویر جالبی میشود كه از اسپایدرمن سر صحنه فیلمبرداری گرفته شده:
همانطور كه دیدید اسپایدرمن در جلوی یك ماشین پلیس در حال حركت دارد با گوشی موبایل خود حرف میزند! البته بارها در كمیك استریپ های اسپایدرمن شاهد بوده ایم كه وسط مبارزه یا درگیری گوشی اسپایدرمن زنگ خورده و او مثلاً با «زن عمو می» یا «مری جین» حرف زده است ولی باید ببینیم كه در فیلم موضوع از چه قراره؟ ، بازیای که از مایکروسافت لقب دلهره آور ترین و ترسناک ترینبازی کینکت نام گرفته. این بازی اواسط آبان ماه وارد بازار آمریکا و اروپا خواهد شد. عکس های بازی که در ادامهی مطلب درج شده بسار خشن است، لذا خواهشمندیم افراد زیر 13 سال آن را مشاهذه نکنند.
اخیرا، نسخه ی بعدی سری بازی های بتمن با عنوان « Batman: Arkham Origins » توسط مجله ی معتبر Gameinformer رونمایی شد. « ریشه های آرکام » اولین بازی از این سری بازی است که به دست استدیوی Rocksteady ساخته نمی شود، در عوض وظیفه ی ساخت و توسعه این بازی به Warner Bros. Montreal واگذار شده است. اکنون شما می توانید خلاصه ای از جزیئتات این بازی را که تایید شده اند در زیر مشاهده کنید. اطلاعاتی از داستان بازی : ۱) حوادث این بازی در شب کریسمس اتفاق می افتد. ۲) داستان این بازی از نظر زمانی به سال ها قبل از دو نسخه ی قبلی بازمی گردد. ۳) Black Mask ( ماسک سیاه ) سردسته خلافکاران علیه بتمن است. ۴) قاتلان درجه یک و ابرتبهکاران از جهان DC Comics در بازی حضور دارند تا بتمن را دستگیر کنند. ۵) پلیس ها در طول بازی جنایتکاران را تعقیب خواهند کرد. ۶) بتمن برای شکست دادن دشمنانش باید Black Mask را به پلیس ها تحویل دهد تا پلیس ها طرفدار بتمن شوند. همچنین بتمن باید بفهمد که چرا Black Mask می خواهد او کشته شود. ۷) این بازی در مورد دوران نوجوانی و خاکستری بتمن است. ۸ ) Penguin ( پنگوئن ) در بازی حضور دارد. همچنین او در این بازی اطلاعات زیادی دارد. اطلاعات عمومی از بازی : ۱) پورت بازی Batman: Arkham City برای کنسول Wii U باعث شده است تا تیم توسعه این بازی با موتور Unreal Engine 3 بیشتر آشنا شود. ۲) استدیوی Rocksteady در حال کار بر روی یک پروژه مخفی است. ۳) جوان شدن بتمن به تیم سازنده این اجازه را می دهد تا بعضی چیز ها را کمی تغییر دهند. ۴) سیستم مبارزات در بازی همانند گذشته است و تغییری نکرده است. ۵) در مبارزات، تاکتیک های جدید، فرصت و امکانات جدید وجود خواهد داشت. ۶) دشمن های جدیدی در این بازی وجود خواهند داشت. ۷) بتمن مانند دو بازی گذشته نخواهد بود. ۸ ) Batwing به طور مستقیم کنترل نخواهد شد. همچنین در این بازی می توان از Batwing به عنوان وسیله ای برای Fast Travel ( جا به جایی سریع ) استفاده کرد. ۹) remote claw جدید، مانند grappler در بازی Just Cause 2 خواهد بود. ۱۰) در مبارزات، امکان کوبیدن اشخاص به هم، پرتاب وسایل سنگین به سمت آنان، گذاشتن دام برای دشمنان مانند بشکه های انفجاری، پرت کردن حواس دشمنان توسط sonic batarang، بریدن طناب توسط sonic batarang و … وجود خواهد داشت. ۱۱) تیم سازنده بازی می داند که Black Mask محبوب ترین تبهکار نیست. ۱۲) نقشه بازی از دو منطقه با نام های Old Gotham ( گاتهام قدیمی ) و New Gotham ( گاتهام جدید ) تشکیل شده است که New Gotham در آن طرف پل قرار دارد. ۱۳) Old Gotham تنها نیمی از جهان بازی است. ۱۴) New Gotham منطقه ی باکلاس تر بوده و دارای آسمان خراش های بلند تری است. ۱۵) بازیکنان می توانند شبکه ی برج ها را هک کنند. ۱۶) برج های درون بازی، فرکانس هایی دارند که به بتمن این اجازه را نمی دهند که توسط Batwing در اطراف آن ها Fast Travel کند. همچنین این فرکانس ها مانع از این می شوند که بتمن منطقه های مهم را در نقشه اش نشانه گذاری کند. ۱۷) فرکانس برج ها و روش از بین بردن آن ها با هم متفاوت است و نیاز به حل معما ها و مهارت در مبارزات دارد. از بین بردن فرکانس بعضی از برج ها به راحتی و بعضی دیگر با ارتقاء وسایل امکان پذیر است. ۱۸) فعالیت های بتمن به او امتیاز و ارتقاء می دهد. ۱۹) تکمیل ماموریت های جانبی توسط بازیکنان باعث قدر دانی و تشکر GCPD از بتمن می شود. و باعث می شود تا پلیس های بیشتری طرفدار بتمن شوند. ۲۰) سیستم Most Wanted به بازیکنان این شانس را می دهد تا تبهکارانی را که در داستان اصلی حضور ندارند را بشناسند. ۲۱) butler Alfred در بازی حضور دارد و هنگامی که متوجه شود بتمن در وضعیت بدی گرفتار شده است به او ابزار جدیدی می دهد. ۲۲) سیستم Dark Knight با این که کم رنگ تر شده است ولی همچنان نقش مهمی را در بازی داراست. ۲۳) سیستم Dark Knight یک روشته ی طولانی از وظایف را برای بازیکنان فراهم می کند که در طول بازی درجه سختی آنان به آرامی افزایش می یابد. ۲۴) سیستم Dark Knight جایگزین challenge mode نخواهد شد. ۲۵) تکمیل تعداد معینی از silent takedowns ( به آرامی و مخفیانه کشتن دشمنان ) باعث دریافت XP و یا ارتقاء های خاصی می شود. ۲۶) تیم سازنده بازی می خواهد، چالش ها را بیشتر معنا دار کنند. ۲۷) هیچ دیوار امنیتی مانند آنچه که در Arkham City بود، برای نگه داری از تبهکاران وجود ندارد. اکنون توجه شما را به باکس آرت بازی و تصاویر منتشر شده جلب می کنیم :
همواره مجموعهی “کرایسیس” (Crysis) مورد توجهی بازیکنندههای بسیاری بوده است. زمانی که نسخهی اول کرایسیس در سال ۲۰۰۷ تنها بر روی رایانههای شخصی عرضه شد, کمتر بازیای یافت میشد که توانایی نمایش آن مقدار جزییات گرافیکی و جلوههای دیداری با کیفیت را داشته باشد. بدونشک که کرایسیس از زمان خودش پیشروتر بود, و با اینکه بازی از لحاظ داستانی چیز قابل توجهای را ارائه نمیداد, اما گرافیک زیبای بازی کاری کرد تا بسیاری از بازیکنندهها (مخصوصا بازیکنندههای ایرانی) نگاهی جدی به کرایسیس داشته باشند, هرچند که این بدین معنا نیست که کرایسیس در باطن عنوانی تو خالی بود. گیمپلی بازی هم جز مهمترین مشخصههای کرایسیس محسوب میشود. گیمپلیای که اساس کار خود را برروی مبارزات در محیطی سندباکس (Sandbox)گونه گذاشته بود و این آزادی عمل را به بازیکننده میداد تا هرطور که میخواهد برای از بین بردن دشمنانش و چگونگی استفاده از تجهیزاتش برنامهریزی کند. تکنولوژی عالی استودیو کرایتک در خلق چنین عنوانی و همچنین پتانسیل بالای کرایسیس سبب شد تا ساخت نسخهی دوم هم کلید بخورد. کرایسیس هنوز هم حداقل برروی رایانههای شخصی در زمینهی گرافیک, دستنیافتنی بود. نسل سوم موتور پایهی کرایانجین (CryEngine) باعث شده بود تا سطح بالاتری از گرافیک معروف کرایسیس را شاهد باشیم. ناگفته نماند که این نسخه برای اولین بار برای کنسولهای Xbox360 و PS3 هم عرضه شد. با اینکه محیطهای بازی در حد نسخهی اول وسیع نبودند, اما کراسیس ۲ در تمام زمینهها نسبت به نسخهی قبلی پیشرفت کرده بود و همه شاهد ادامهای نسبتا موفق بودیم. عرضهی کرایسیس ۲ برروی کنسولها و کیفیت بالای بازی, کرایتک را بر آن وا داشت تا به سراغ نسخهی سوم برود. عنوانی که قصد داشت مشخصههای موفق نسخهی اول و دوم را در کنار المانهای خود قرار داده و بهترین عنوان در این سهگانه را تحویل دوستداران بدهد. المانهایی که از مهترین آنها میتوان به بافت جنگلی نسخهی اول و محیطهای شهری و ویرانشدهی نسخهی دوم اشاره کرد, که با ترکیبی زیبا دنیایی پساآخرالزمانی را پدید آورده بودند, مشخصهای که تنها به بخش دیداری کرایسیس ۳ خلاصه نشده و قرار بود این موضوع گیمپلی بازی را هم تحت تاثیر قرار دهد. مجموعهی کرایسیس از همان ابتدا جز عناوین بزرگ صنعت بازی محسوب میشدند و قبل از کرایسیس ۳ همه میدانستیم که با یک عنوان پرخرج دیگر طرف هستیم. از صحبتهای کرایتک بگیرید که به موتور پایهی بهبودیافتهی خود یعنی کرایانجین ۳ میبالیدند و از گیمپلی آزادانه و سینمایی نسخهی سوم حرف میزدند تا تبلیغات وسیع EA و آن مجموعه دموهای “۷ عجایب کرایسیس” که به شدت انتظار ما را از نسخهی سوم بالا برده بود. انتظاری که بر روی طرز قضاوت شما نسبت به بازی تاثیرگذار است. انتظاری که باعث شد بعد از تمام کردن بازی از خودم بپرسم, آیا کرایسیس ۳ لیاقت این همه انتظار را داشت؟ جواب من به این سوال که اخبار و نمایشهای وسیع بازی را به شدت دنبال میکردم, یک نه قاطعانه است. اما پاسخ این سوال برای کسانی که انتظار زیادی از کرایسیس ۳ نداشتهاند, مثبت خواهد بود. فراتر از یک نسل سطح گرافیکی نخستین نسخهی کرایسیس به قدری بالا بود که بسیاری از رایانههای شخصی آن زمان توانایی این را نداشتند تا بازی را در بالاترین جزییات به نمایش دربیاورد و همین موضوع باعث کاهش فروش کرایسیس شد. این مسئله سبب شد تا EA تصمیم بگیرد کرایسیس ۲ را علاوهبر رایانههای شخصی برروی کنسولها هم عرضه کرده, تا از این راه سود فروش بازی را گستردهتر کند. اما این تصمیم, گرافیک سرسامآور معروف کرایسیسی و سختافزارهای ضعیف کنسولها نسبت به رایانهها, سنگ بزرگی بر سر راه سازندگان قرار داده بود. گرافیک مهمترین عنصر بیبدیل کرایسیس است و اگر قرار باشد کنسولها جلوههای دیداری بسیار ضعیفتری نسبت به رایانههای شخصی را ارائه دهند, مسلما بازیکنندهها نگاهی به آن نخواهند کرد. اما کرایتک با بهرهگیری از موتور پایهی قدرتمند کرایانجین ۳ تا حدودی این مشکل را برطرف کرد و یکی از بهترین گرافیکهای کنسولی را به نمایش درآورد. اما با این حال سطح جزییات نسخهی رایانههای شخصی و کنسولها اختلاف نسبتا زیادی با هم داشت. زمانی که کرایسیس ۳ معرفی شد, کرایتک در مورد از بین بردن این اختلاف گرافیکی حرف میزد, و معتقد بود که ایندفعه و با استفاده از بهبودهایی که در کرایانجین ۳ ایجاد کرده است, کاری میکند تا سطح جزییات گرافیکی نسخههای رایانههای شخصی و کنسولها قابل تشخیص نباشد! اکنون که ما بازی را تجربه کردهایم, باید بگویم که کرایتک سر حرفاش بوده است. در توصیف گرافیک ترسناک کرایسیس ۳ باید گفت که ما مدتی است که دربارهی قابلیتهای نسل بعدی در زمینهی گرافیک بحث میکنیم, در حالی که نسل بعدی همینجاست و گرافیک یک عنوان نسل هشتمی به خوبی در کرایسیس ۳ قابل لمس است. مهمترین ویژگی کرایسیس ۳ در زمینهی گرافیک محدود کردن آن فاصلهی بین رایانهها و کنسولها تا حد ممکن است. به واقع که کرایسیس ۳ جز برترینهای این نسل است. جزییات به کار رفته در طراحی محیطها, از ساختمانها گرفته تا بافتها و درختانی که ساختمانها را زیر پوست خود مخفی کردهاند, در یک کلام فوقالعاده است. اگر میخواهید قبل از عرضهی عنوان “آخرین ما” (The Last of Us) در یک دنیای پساآخرالزمانی به سبک فیلم تحسینشدهی “من افسانهام” قدم بزنید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید. تمام اینها در حالی است که نوپردازی و سایهزنیها جزییات فراوانی را شامل میشوند, به طوری که برای مثال نمیتوانید به منابع نور خیره شوید! مدلهای شخصیتها, دشمنان و سلاحها هم فراتر از این نسل هستند و بدون شک گوشهای از قدرت گرافیکی عناوین آیندهی صنعت بازی را به رخ میکشد. در این بین تنها نکتهای که باعث میشود, این بخش نمرهی کامل را دریافت نکند, به افت آهنگ فریم بازی در بعضی از لحظات بر میگردد. افت فریمی که شاید در ابتدا قابل فراموش شدن باشد, اما به تدریج تجربهی شما از بازی را خدشهدار میکند. هرچند که به طور کلی گرافیک تکنیکی و هنری زیبای کرایسیس ۳ میتواند تبدیل به اولین دلیل شما برای لذت بردن از بازی باشد. اما با تمام اینها, آیا ما فقط برای گرافیکهای سرسامآور بازی میکنیم یا این سرگرم شدن از گیمپلی یک بازی است که این رسانه را منحصربهفرد ساخته و قلب یک بازی را شامل میشود؟! صدای آخرالزمان از صداگذاری و موسیقیهای هیجانانگیز بازی هم نمیتوان گذشت. صداگذاری سلاحها به قدری عالی است که حس موجود با شلیک هرکدام را به خوبی به بازیکننده القا میکند. این مسئله در مورد صداهای محیطی هم صدق میکند, صدای آواز قورباغهها و بال زدن سنجاقکها در بیشههای بکر نیویورک آخرالزمان و همچنین انفجارها بعد دیگری از صداگذاری عالی کرایسیس ۳ را شامل میشوند. حال و هوای کرایسیس ۲ با موسیقیهای هنرمند دنیای موسیقی یعنی هانس زیمر مزین شده بود, قطعاتی که بهتر از هرچیز دیگری با لحظات مختلف بازی قبلی جور شده بودند و حس موجود را به بازیکننده منتقل میکردند. با اینکه متاسفانه هانس زیمر در کرایسیس ۳ غایب است, اما این مسئله باعث نشده تا کرایسیس ۳ در این زمینه به مشکل بربخورد. موسیقیهای متنی که توسط Borislav Slavov و Peter Antovszki نوشته شدهاند, به زیبایی هرچه تمامتر با لحظات بازی زنجیر شدهاند و حس هیجان و درگیرکنندگی را با بازیکننده همراه میکنند. بوم سفید نقاشی پاراگراف پایانی بررسی گرافیک با سوالی به پایان رسید که پاسخاش را در این قسمت خواهید دانست. در این مسئله شکی نیست که سطح کیفیت گیمپلی کرایسیس در حد و اندازههای جلوههای گرافیکی آن نیست, گیمپلی کرایسیس از همان ابتدا خوب بوده است. گیمپلیای که به شما آزادی عمل میدهد. به شما آزادی انتخاب میدهد تا هرگونه که مایل هستید در بازی پیشروی کنید. مخفیکاری میکنید یا اکشن شلوغ را انتخاب بهتری میدانید. اما همواره چیزهایی بوده است که باعث شده این گیمپلی به اندازهی گرافیک بازی مورد توجه قرار نگیرد. شاید برخی آن را مربوط به خطی نبودن مراحل بازی بدانند, چیزی که امروزه مد شده و باب دندان بسیاری از اکشندوستان است, اما این مسئله مربوط به خطی نبودن مراحل نیست, بلکه به نحوی به طراحی مراحل در مجموعهی کرایسیس و به خصوص نسخهی سوم بازمیگردد. این موضوع به علاوهی روان نبودن بازی به سبک اکشنهایی همچون ندایوظیفه و فارکرای ۳ باعث شده تا به آن لذت نهایی در استفاده از سلاحها و قابلیتهایتان نرسیده و گیمپلی بازی همیشه یک پله پایینتر از اکشنهای اول شخص روز بایستد. اما بگذارید قبل از نتیجهی نهایی نگاهی داشته باشیم به عناصر اصلی گیمپلی کرایسیس ۳٫ همان پایه و اساسی که در نسخهی اول کرایسیس شاهد بودیم و بعد در کرایسیس ۲ مورد استفاده قرار گرفت, در کرایسیس ۳ هم حضور دارد. سلاحها مهمترین عناصر شما در نبردها هستند; سلاحهایی که هرکدامشان نوع پیشروی شما را تغییر خواهند داد. این در حالی است که هر سلاح طیف وسیعی از حالتهای مختلف تیراندازی, اضافهشوندهها (Attachment) و… را شامل میشوند. تجهیزاتی که در هرلحظه از جریان بازی در دسترس هستند. همانطور که میدانید سرعت اکشنهای بازی معمولا بسیار سریع و شلوغ است و سلاحها هم نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند. اما اشتباه نکنید, همه چیز به سلاحها خلاصه نشده است. نانوسوت (Nanosuit) نیمی دیگر از تعریف گیمپلی کرایسیس ۳ را شامل میشود. نانوسوت تواناییهایی را در اختیار بازیکننده میگذارد که در هیچ اکشن اول شخص دیگری یافت نمیشود. نانوسوتی که قابلیتهایش در انتخاب نوع پیشرویتان و جولان دادنتان در محیط بازی نقش بسزایی را ایفا میکند. میتوانید با استفاده از قابلیت پرش بلند خود را به بلندیهای دور از دسترس برسانید و از آن بالا دشمنان را با تکتیرانداز از بین ببرید, یا اینکه خود را نامرئی کنید و از بین علفهای بلند بیرون آمده از دل خیابان آرام آرام و بی سر و صدا دشمنان را یکی پس از دیگری از پای دربیاورید, یا در نهایت اگر از طرفداران فیلمهای رمبو هستید و از اکشنهای شلوغ لذت میبرید, قابلیت ضدگلوله نانوسوت را به کار بیاندازید و با یک M60 به دل دشمنها بزنید. اینها تنها نمونههایی ساده از آزادی شما برای استفاده از تواناییهایتان در میدان نبرد است و میتوانید با ترکیب همین قابلیتها و صدالبته آپگرید آنها به یک سوپرسرباز تبدیل شده و دشمنان را به آتش بکشید! این در حالی است که باید محیطهای وسیع و سندباکسگونهی بازی را هم به این مجموعه اضافه کنید تا به اوج آزادی عملتان در طراحی حملات برسید. تمام اینها در کنار کمان پیشرفتهی کرایسیس ۳ که بگونهای تبدیل به امضای نسخهی سوم شده, تغییراتی را در بطن گیمپلی بازی ایجاد کرده است; کمانی که تنها در حد یک سلاح ساده خلاصه نشده و گیمپلی بازی را تحت کنترل خود تغییر میدهد. سلاحی که به خاطر قدرت و انعطافپذیری بالایش, هم در مخفیکاری مورد استفاده قرار میگیرد و هم در اکشنها و سیل دشمنان. شما فقط توانایی حمل ۹ تیر استاندارد یا معمولی را دارید و میتوانید با عبور از روی جنازهها تیرهای شلیک شده را هم دوباره برداشته و استفاده کنید. اما نکتهای که در استفاده از کمان از همان ابتدا خودنمایی میکند, قدرت بالای این سلاح در مقایسه با دیگر سلاحهای گرم است. تقریبا تمامی دشمنان سطح متوسط بازی و نیروهای CELL با یک تیر از بین میروند و همین مسئله باعث شده تا از همان ابتدا علاقهی خاصی به کمان پیدا کنید. با اینکه بالانس نبودن قدرت کمان تا حدودی گیمپلی بازی را تحت تاثیر قرار داده است, اما از سویی دیگر به دلیل پایین بودن سرعت خشابگذاری و تیرهای محدود آن نمیتوان این موضوع را یک نقص به حساب آورد. مطمئنا اگر تاکنون هیچکدام از نسخههای مجموعهی کرایسیس را تجربه نکردهاید, با خواندن این مطالب عاشق گیمپلی بازی شده و دوست دارید هرچه سریعتر بیخیال خواندن ادامهی مقاله شده و به سراغ بازی بروید, اما بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید, زیرا تمام این قابلیتها و تواناییها به علاوهی سلاحها اگر ضربدر ده هم بشوند, زمانی که طراحی مرحلهای وجود نداشته باشد, همچون قوطیهای رنگی هستند که در کنار بوم سفیدی رها شدهاند. ضعفی که نسخههای قبلی کرایسیس را در زمینهی گیمپلی رنج میداد و در کرایسیس ۳ هم به قوت خود باقیمانده است… . کمبودهایی که گیمپلی کرایسیس ۳ را با این همه مکانیک منحصربهفرد نمیسازد. در یک کلام, مجموعهی کرایسیس همواره به دلیل استفاده نکردن درست و اصولی از محیط برای خلق مراحلی براساس تواناییهای بازیکننده ضعف داشته است, که کرایسیس ۳ هم در کمال ناباوری به نسخههای قبلی میپیوندد. این در حالی است که این موضوع نسبت به عناوین گذشته بیش از پیش قابل لمس است. در حقیقت هیچ سناریوی جذاب, درگیرکننده و هیجانانگیزی طراحی نشده تا شما را در استفاده از مکانیکها و سلاحها سرگرم کند. محیطها فقط در جنبهی دیداری خود رها شدهاند و طراحان کرایتک از محیط بازی برای خلق مراحل بهره نبردهاند. این مسئله در مراحل ابتدایی بازی کمتر احساس میشود و به نوعی قابل تحمل است, اما هرچه به پایان بازی نزدیک میشوید, با محیطهای توخالیای روبهرو هستید که هیچ چیزی برای عرضه ندارند و مراحل بازی از رفتن به نقطهای به نقطهای دیگر خلاصه شده که در این بین باید تعدادی دشمن را هم از بین ببرید. در نهایت, ضعف بازی در طراحی مراحلی درست و درمان باعث شده که پس از مدتی گرافیک زیبای بازی تبدیل شود به پوششی برای مخفیکردن کمبودهای بخش اصلی یک بازی رایانهای یعنی گیمپلی; گیمپلیای که باعث میشود به زودی جلوههای خفن بخش دیداری کرایسیس ۳ را فراموش کرده و به پتانسیل از دسترفتهی چنین عنوانی در خلق گیمپلیای درگیرکننده فکر کنید. طراحی مراحل ضعیف به علاوهی کمپین بسیار کوتاه بخش تکنفره که ۵ الی ۶ ساعت بیشتر طول نمیکشد باعث شده تا گیمپلی کرایسیس ۳ نسبت به گذشته پیشرفتی نکرده باشد. بازی تواناییها و پتانسیل بسیاری برای تبدیل شدن به یک عنوان جذاب و سرگرمکننده را دارا است اما عدم وجود مهندسی در استفاده از این مصالح باعث شده به زودی از بازی خسته شوید. در پایان باید گفت, گرافیک معنا نخواهد داشت, زمانی که بازی در سرگرمکردن شما مشکل داشته باشد. زیر پوست شهر وقایع کرایسیس ۳ در حدود ۲۰ سال بعد از کرایسیس ۲ به وقوع میپیوندد. جایی که سازمان نظامی CELL با قدرتی بیشتر بازگشته و با گستراندن حصاری به نام نانودوم بر روی شهر نیویورک, در ظاهر قصد دارد تا مانع ورود موجودات فضایی Ceph به زمین شده و موجودات باقیمانده Ceph در مناطق مختلف زمین را هم از بین ببرند. اما در حقیقت آنها قصد دارند با استفاده از تکنولوژی نیرویهای Ceph به طور کلی زمین را به زیر فرماندهی خود, دربیاورند. برای اولین بار در مجموعهی کرایسیس, این سرگرد لارنس برنز ملقب به “پرافت” است که نقش اصلی کرایسیس ۳ را برعهده دارد. با اینکه او در پایان نسخهی قبلی با فدا کردن جاناش آلکاتراز را از مرگ حتمی نجات داد, اما حالا او دوباره بازگشته است و در واقع این خصوصیات شخصیتی و خاطرات “پرافت” است که در نانوسوت آلکاتراز که با بدن او ترکیب شده, ذخیره شده است. بدون شک داستانسرایی در مجموعهی کرایسیس همواره حرف آخر را میزده و بیشتر کسانی که به سراغ بازی میآیند, توجه چندانی به داستان آن نمیکنند, اما با این حال قصهگویی در کرایسیس ۳ در بین نسخههای قبلی جایگاه نخست را ازآن خود میکند و از همان ابتدا که پای بازی مینشینید, کاراکترها و خط داستانی بازی جذبتان میکند. به طور کلی ریشههای داستانی کرایسیس ۳ در مبارزه علیه تسحیلات ستمگر CELL , جستجو برای یافتن Alpha Ceph و همچنین رابطهی “پرافت” و “سایکو” (Psycho) خلاصه شده است. شخصیتپردازی کارکترها, به خصوص “پرافت” که به گونهای تبدیل به یک نیمه انسان, نیمه ماشین شده و رابطهی او با “سایکو” به خوبی شما را راضی نگاه میدارد. از سویی دیگر دیالوگهای قوی شخصیتها که با صداپیشگی عالی همراه شده, کیفیت این بخش را در سطح بالایی قرار میدهد. به دور از گرافیک بینقص بازی, کرایسیس ۳ بازی خوبی است و در همان اوایل شما را سرگرم میکند, اما طولی نمیکشد که متوجه میشوید با یک عنوان تو خالی طرف هستید. این مسئله زمانی بدتر میشود که بازی در مقایسه با نسخههای قبلی چند پله سقوط داشته است. بازی همچون پِی یک برج زیبا میباشد که پروژه آن فعلا در همان قسمت پیریزی رها شده. کرایسیس ۳ هم همانند پی مستحکم آن برج, پر از مصالح قوی و کاربردی است, اما مسئله این است که این برج در حد همان پیریزی ابتدایی رها شده و هیچگاه تبدیل به آن برج زیبا نشده است. اگر از آن دست بازیکنندهها هستید که در انتخاب بازی گرافیک را به عنوان اولین و مهمترین عنصر مدنظر قرار میدهید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید, اما اگر کرایسیس ۳ را صرفا برای تجربهی گیمپلی اکشن و مکانیکهای جالباش میخواهید, باید بدانید که اکشن کرایسیس ۳ در حد یک عنوان استاندارد باقی مانده است. بازی بدون شک پتانسیل بالایی در تبدیل شدن به یک عنوان کامل و بینقص را داشته, اما هیچگاه به این مهم دست نیافته است. کاش کرایتک نیمی از آن تمرکزی که برای ارتقای گرافیک گذاشته بود را خرج گسترش گیمپلی بازی میکرد. ۶٫۵/۱۰پلتفرم تست: Xbox360
بعد از معرفی کنسول جدید مایکرسافت، حالا آنها دچار مشکل جدیدی شدهاند. آدرس اینترنتی Xboxone.com و Xboxone.net در اختیار آنها نیست و به نام یک شخص گمنام انگلیسی ثبت شده است! حالا تنها کاری که از مایکروسافت برمیآید این است که با مراجعه به دادگاه ثابت کند که با توجه به در اختیار داشتن برند Xbox One آنها تنها صاحب شایستهی این دامنه هستند. شاید آنها نمیخواستهاند قبل از معرفی نام اصلی این مسئله رسانهای شود، اما حالا بعد از گذشت یک هفته از معرفی کنسول جدیدشان، هنوز ماجرای سایت کنسول جدید حل نشده است.
راک استار. 5 کار را میخواست در این قسمت از این بازی انجام دهد که انگار نتوانسته ولی گفته است در آینده حتما این 5 کار را عملی میکند . 1.نقشه ی کامل جهان : تصور کنید که شما در gta vمیتوانید به هرکشوری مراجعه کنید! با ماشین از نیویورک به لاس سنتوس و ... سفر کندواز خانه ی خود بازدید کنید در حال حاضر ممکن است این ایده ها در اینده اتفاق می افتد 2.یک multiplayer واقعی 3.جنگ و بیگانگان 4.کلیه ی فروشگاه ها باز باشد: درواقع شاید این موضوع بسیارباشد که فروشگاه ها باز هستند وشمامیتوانید وارد هر فروشگاه یا واحد ساختمانی شوید و یا نان بخرید ویا گوشی موبایل خود را بفروشید و جدید بخرید و... 5.سیمز در gta v ومعلوم نیست که هنوز این بازی برای pc می اید یا نه ولی برای xbox360 و ps4 در 26 شهریور می اید.
EA امروز اعلام کرد که تنها دارندگان نسخه PS4 و Xbox One عنوان ” Fifa 14″ از امکانات جدید موتور ” Ignite” بهره خواهند بود و نسخه PC این عنوان کماکان از همان موتور قدیمی استفاده خواهد کرد. آقای Rob Hodson، یکی از مدیران شرکت EA، در توئیتی چنین گفت:
هنوز دلیل منطقی ای برای این تصمیم ارائه نشده است. در مراسم معرفی کنسول جدید شرکت مایکروسافت، از نسخه نسل بعدی فیفا ۱۴ رونمایی شد. در این نسخه به لطف استفاده از موتور جدید Ignite هوش مصنوعی بسیار بهبود پیدا کرده است و انیمشین های نسبت به نسخه ی قبل ۱۰ برابر شده بیشتر شده است و محیط ها بسیار واقعی تر شده اند.
آقای «Ben Kilgore» ، از مسئولان بخش سرگرمی شرکت مایکروسافت اعلام کرد که کینکت ۲ برای PC نیز در آینده عرضه خواهد شد. او این خبر را در صحبت با وب سایت Polygon اعلام کرد و تایید کرد که در آینده شاهد عرضه این تکنولوژی برای PC نیز خواهیم بود. کنسول Xbox One که به تازگی معرفی شده است به همراه حسگر کینکت عرضه خواهد شد و این حسگر باید همیشه به کنسول متصل باشد. این حسگر پیشرفت قابل توجهی در زمینه دریافت فرامین صوتی دارد و برخی قابلیت های جدید کنسول جدید مایکروسافت مبتنی بر فرامین صوتی می باشد.
مدیر کل Sony Computer Entertainment یعنی آقای یوشیدا امروز چندی پیش اعلام کرد که تمامی بازی های PlayStation 4 به کمک قابلیت Remote-Play کنسول دستی PlayStation Vita قابل بازی در این کنسول هستند به جز برخی از بازی های PS4 که باید با چشم دستگاه کار کرد. با توجه به شایعاتی که منتشر شده بود یوشیدا در توییتر خود این موضوع را تایید کرد :
با توجه به این حرف ها پس این قابلیت وجود خواهد داشت.طبق گزارش وب سایت “یورو گیمر” تمامی بازی های PlayStation 4 این قابلیت را نخواهند داشت چرا که دوربین PS4 نمی تواند با این قابلیت PS Vita سازگاری داشته باشد.در این قابلیت که Cross Play نامیده می شود, بوفر ۱۰۸۰p کنسول تبدیل به ۹۶۰×۵۴۴ در PlayStation 4 خواهد شد.
تا به حال به عمق داستان بازی ها و شخصیت های محبوب خود پی برده اید ؟ ۱٫ Portal 2: Lab Rat البته کمیک هایی از بازی های دیگر نیز وجود دارد اما به اندازه اینها محبوب و جذاب نیستند . ………………………………………………………………………………………………………… اگر شما از دیدن فیلم های مرتبط با بازی های لذت می برید و یا به داستان بنیادی بازی ها علاقه دارید کمیک ها می توانند بسیار به شما کمک کنند،حتما امتحان کنید . فیلم The Mist (مه)، محصول سال 2007. عکس هارا در ادامه مطلب ببینید ادامه مطلب ...
بهترین بازی در سبک خودش خیلی بازی خفنی بود حتی بعضی از مراحل هم میتوانستی هیولا بشی و...... عکس هارا در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ...
بازی جالب و دیدنی برای شورشیان است این بازی خیلی باحال است و دربارهی چند جانور عجیب غریب است که جاذبه ی زمین را نابود کرده اندو........ این بازی در سال 2014 به بازار می اید و فقط مخصوص pc است و اول شخص هم است (اطلاعات دیگری در دسترس نیست )
ps4 درسال 2014 وارد بازار مشود و بازی هایی مثل gtav و ......از الان حاضر هستند و x box one را هم میتوانید پیش خرید کنید و gtav سازنده اش گفته است این بازی را در e3 نخواهیم گذاشت ولی اطلاعات بیشتری در اختیارتان میگذاریم
فیلمی راجع به پدری فداکار که پلیسی بازتنشسته است و دختر خود را از را دور کنترل میکند و.........
این بازی تا قسمت دومش وارد بازار شده است و یک بازی زامبی است ولی اصلا ترسناک نیست و خیلی هم جالبه وبه تازگی قسمت سومش را هم دارند میسازند
بهترین بازی ترسناک در سبک روحی و بی داستان و چرت و پرت ولی ترسناک بود ولی به پای Dead Space نمیرسه . عکس هارا در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ...
بازی قشنگی است دباره ی یک مامور مخفی است که برای انجام ماموریتی به جایی میرود که طی حادثه ای دستش ........... عکس هایی از بازی را در ادامه ی مطلب ببینید ادامه مطلب ... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل لینک
هوشمند |
|||
|