دنیایی از جدید ترین بازی ها روز دنیا!
نقد و بررسی جدید ترین بازی ها و فیلم ها

 خبر اول اینكه آقای «مارك وب» كارگردان قسمت دوم "مرد عنكبوتی شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man) باز هم تصویر اسرار آمیز جديدي تحت عنوان "آینده" منتشر كرده:

mrac-webb-tweets-another-cryptic-picture مارك وب تصوير مرد عنكبوتي شگفت انگيز 2

 

به نظر می آید تصویر سلول یا محفظه خاصی را نشان میدهد. اما به عقیده من بیشتر شبیه به اتاقكی ویژه در شركت "آزكورپ" است. با در نظر گرفتن اینكه وب نام "آینده" را برای این تصویر برگزیده پس شاید مربوط به «نورمن آزبورن/گرین گابلین» و حضور احتمالی او در فیلم های "آینده" اسپایدرمن باشد. منظورم این است كه احتمالاً قرار است نورمن ازبورن در این اتاقك به گرین گابلین تبدیل شود. البته این ها فقط حدس و گمان است.

خبر دیگر آنكه، نشریه "هالیوود ریپورتر" اعلام كرده آقای "مارتون سوكاس" (Marton Csokas) به جمع بازیگران فیلم اضافه شده:

marton-csokas بازيگر جديد مرد عنكبوتي

اما سوال اینجاست كه او  چه نقشی را در فیلم بازی خواهد كرد؟ البته سایت IMDb ذكر میكند كه او نقش «دكتر كافكا» (Dr. Kafka) را ايفا خواهد نمود. علاقمندان به اسپایدرمن خوب میدانند كه دكتر كافكا رئیس تیمارستان یا موسسه بیماران روانی "راون كرافت" است. از سوی دیگر قبلا خبر و تصاویری مربوط به راون كرافت داشتیم (اینجا و اینجا) اما نكته عجیب این است كه دكتر كافكا در كمیك های اسپایدرمن یك خانم بوده نه یك مرد!

و اما خبر سوم مربوط به تصاویر جالبی میشود كه از اسپایدرمن سر صحنه فیلمبرداری گرفته شده:

spidey-on-the-phone گوشي موبايل اسپايدرمن

spidey-on-the-phone  مرد عنكبوتي گوشي موبايل

همانطور كه دیدید اسپایدرمن در جلوی یك ماشین پلیس در حال حركت دارد با گوشی موبایل خود حرف میزند! البته بارها در كمیك استریپ های اسپایدرمن شاهد بوده ایم كه وسط مبارزه یا درگیری گوشی اسپایدرمن زنگ خورده و او مثلاً با «زن عمو می» یا «مری جین» حرف زده است ولی باید ببینیم كه در فیلم موضوع از چه قراره؟



           

 ، بازی‌ای که از مایکروسافت لقب دلهره آور ترین و ترسناک ترینبازی کینکت نام گرفته.

این بازی اواسط آبان ماه وارد بازار آمریکا و اروپا خواهد شد.

عکس های بازی که در ادامه‌ی مطلب درج شده بسار خشن است، لذا خواهشمندیم افراد زیر 13 سال آن را مشاهذه نکنند.




           

اخیرا، نسخه ی بعدی سری بازی های بتمن با عنوان « Batman: Arkham Origins » توسط مجله ی معتبر Gameinformer رونمایی شد. « ریشه های آرکام » اولین بازی از این سری بازی است که به دست استدیوی Rocksteady ساخته نمی شود، در عوض وظیفه ی ساخت و توسعه این بازی به Warner Bros. Montreal واگذار شده است.

اکنون شما می توانید خلاصه ای از جزیئتات این بازی را که تایید شده اند در زیر مشاهده کنید.

اطلاعاتی از داستان بازی :

۱) حوادث این بازی در شب کریسمس اتفاق می افتد.

۲) داستان این بازی از نظر زمانی به سال ها قبل از دو نسخه ی قبلی بازمی گردد.

۳) Black Mask ( ماسک سیاه ) سردسته خلافکاران علیه بتمن است.

۴) قاتلان درجه یک و ابرتبهکاران از جهان DC Comics در بازی حضور دارند تا بتمن را دستگیر کنند.

۵) پلیس ها در طول بازی جنایتکاران را تعقیب خواهند کرد.

۶) بتمن برای شکست دادن دشمنانش باید Black Mask را به پلیس ها تحویل دهد تا پلیس ها طرفدار بتمن شوند. همچنین بتمن باید بفهمد که چرا Black Mask می خواهد او کشته شود.

۷) این بازی در مورد دوران نوجوانی و خاکستری بتمن است.

۸ ) Penguin ( پنگوئن ) در بازی حضور دارد. همچنین او در این بازی اطلاعات زیادی دارد.

اطلاعات عمومی از بازی :

۱) پورت بازی Batman: Arkham City برای کنسول Wii U باعث شده است تا تیم توسعه این بازی با موتور Unreal Engine 3 بیشتر آشنا شود.

۲) استدیوی Rocksteady در حال کار بر روی یک پروژه مخفی است.

۳) جوان شدن بتمن به تیم سازنده این اجازه را می دهد تا بعضی چیز ها را کمی تغییر دهند.

۴) سیستم مبارزات در بازی همانند گذشته است و تغییری نکرده است.

۵) در مبارزات، تاکتیک های جدید، فرصت و امکانات جدید وجود خواهد داشت.

۶) دشمن های جدیدی در این بازی وجود خواهند داشت.

۷) بتمن مانند دو بازی گذشته نخواهد بود.

۸ ) Batwing به طور مستقیم کنترل نخواهد شد. همچنین در این بازی می توان از Batwing به عنوان وسیله ای برای Fast Travel ( جا به جایی سریع ) استفاده کرد.

۹) remote claw جدید، مانند grappler در بازی Just Cause 2 خواهد بود.

۱۰) در مبارزات، امکان کوبیدن اشخاص به هم، پرتاب وسایل سنگین به سمت آنان، گذاشتن دام برای دشمنان مانند بشکه های انفجاری، پرت کردن حواس دشمنان توسط sonic batarang، بریدن طناب توسط sonic batarang و … وجود خواهد داشت.

۱۱) تیم سازنده بازی می داند که Black Mask محبوب ترین تبهکار نیست.

۱۲) نقشه بازی از دو منطقه با نام های Old Gotham ( گاتهام قدیمی ) و New Gotham ( گاتهام جدید ) تشکیل شده است که New Gotham در آن طرف پل قرار دارد.

۱۳) Old Gotham تنها نیمی از جهان بازی است.

۱۴) New Gotham منطقه ی باکلاس تر بوده و دارای آسمان خراش های بلند تری است.

۱۵) بازیکنان می توانند شبکه ی برج ها را هک کنند.

۱۶) برج های درون بازی، فرکانس هایی دارند که به بتمن این اجازه را نمی دهند که توسط Batwing در اطراف آن ها Fast Travel کند. همچنین این فرکانس ها مانع از این می شوند که بتمن منطقه های مهم را در نقشه اش نشانه گذاری کند.

۱۷) فرکانس برج ها و روش از بین بردن آن ها با هم متفاوت است و نیاز به حل معما ها و مهارت در مبارزات دارد. از بین بردن فرکانس بعضی از برج ها به راحتی و بعضی دیگر با ارتقاء وسایل امکان پذیر است.

۱۸) فعالیت های بتمن به او امتیاز و ارتقاء می دهد.

۱۹) تکمیل ماموریت های جانبی توسط بازیکنان باعث قدر دانی و تشکر  GCPD از بتمن می شود. و باعث می شود تا پلیس های بیشتری طرفدار بتمن شوند.

۲۰) سیستم Most Wanted به بازیکنان این شانس را می دهد تا تبهکارانی را که در داستان اصلی حضور ندارند را بشناسند.

۲۱) butler Alfred در بازی حضور دارد و هنگامی که متوجه شود بتمن در وضعیت بدی گرفتار شده است به او ابزار جدیدی می دهد.

۲۲) سیستم Dark Knight با این که  کم رنگ تر شده است ولی همچنان نقش مهمی را در بازی داراست.

۲۳) سیستم Dark Knight یک روشته ی طولانی از وظایف را برای بازیکنان فراهم می کند که در طول بازی درجه سختی آنان به آرامی افزایش می یابد.

۲۴) سیستم Dark Knight جایگزین challenge mode نخواهد شد.

۲۵) تکمیل تعداد معینی از silent takedowns ( به آرامی و مخفیانه کشتن دشمنان ) باعث دریافت XP و یا ارتقاء های خاصی می شود.

۲۶) تیم سازنده بازی می خواهد، چالش ها را بیشتر معنا دار کنند.

۲۷) هیچ دیوار امنیتی مانند آنچه که در Arkham City بود، برای نگه داری از تبهکاران وجود ندارد.

اکنون توجه شما را به باکس آرت بازی و تصاویر منتشر شده جلب می کنیم :



           

همواره مجموعه‌ی “کرایسیس” (Crysis) مورد توجه‌ی بازی‌کننده‌های بسیاری بوده است. زمانی که نسخه‌ی اول کرایسیس در سال ۲۰۰۷ تنها بر روی رایانه‌های شخصی عرضه شد, کمتر بازی‌ای یافت می‌شد که توانایی نمایش آن مقدار جزییات گرافیکی و جلوه‌های دیداری با کیفیت را داشته باشد. بدون‌شک که کرایسیس از زمان خودش پیشروتر بود, و با اینکه بازی از لحاظ داستانی چیز قابل توجه‌ای را ارائه نمی‌داد, اما گرافیک زیبای بازی کاری کرد تا بسیاری از بازی‌کننده‌ها (مخصوصا بازی‌کننده‌های ایرانی) نگاهی جدی به کرایسیس داشته باشند, هرچند که این بدین معنا نیست که کرایسیس در باطن عنوانی تو خالی بود. گیم‌پلی بازی هم جز مهمترین مشخصه‌های کرایسیس محسوب می‌شود. گیم‌پلی‌ای که اساس کار خود را برروی مبارزات در محیطی سندباکس (Sandbox)گونه گذاشته بود و این آزادی عمل را به بازی‌کننده می‌داد تا هرطور که می‌خواهد برای از بین بردن دشمنانش و چگونگی استفاده از تجهیزاتش برنامه‌ریزی کند.

تکنولوژی عالی استودیو کرای‌تک در خلق چنین عنوانی و همچنین پتانسیل بالای کرایسیس سبب شد تا ساخت نسخه‌ی دوم هم کلید بخورد. کرایسیس هنوز هم حداقل برروی رایانه‌های شخصی در زمینه‌ی گرافیک, دست‌نیافتنی بود. نسل سوم موتور پایه‌ی کرای‌انجین (CryEngine) باعث شده بود تا سطح بالاتری از گرافیک معروف کرایسیس را شاهد باشیم. ناگفته نماند که این نسخه برای اولین بار برای کنسول‌های Xbox360‌ و PS3 هم عرضه شد. با اینکه‌ محیط‌های بازی در حد نسخه‌ی اول وسیع نبودند, اما کراسیس ۲ در تمام زمینه‌ها نسبت به نسخه‌ی قبلی پیشرفت کرده بود و همه شاهد ادامه‌ای نسبتا موفق بودیم.

عرضه‌ی کرایسیس ۲ برروی کنسول‌ها و کیفیت بالای بازی, کرای‌تک را بر آن وا داشت تا به سراغ نسخه‌ی سوم برود. عنوانی که قصد داشت مشخصه‌های موفق نسخه‌ی اول و دوم را در کنار المان‌های خود قرار داده و بهترین عنوان در این سه‌گانه را تحویل دوستداران بدهد. المان‌هایی که از مهترین آنها می‌توان به بافت جنگلی نسخه‌ی اول و محیط‌های شهری و ویران‌شده‌ی نسخه‌ی دوم اشاره کرد, که با ترکیبی زیبا دنیایی پساآخرالزمانی را پدید آورده بودند, مشخصه‌ای که تنها به بخش دیداری کرایسیس ۳ خلاصه نشده و قرار بود این موضوع گیم‌پلی بازی را هم تحت تاثیر قرار دهد.

مجموعه‌ی کرایسیس از همان ابتدا جز عناوین بزرگ صنعت بازی محسوب می‌شدند و قبل از کرایسیس ۳ همه می‌دانستیم که با یک عنوان پرخرج دیگر طرف هستیم. از صحبت‌های کرای‌تک بگیرید که به موتور پایه‌ی بهبودیافته‌ی خود یعنی کرای‌انجین ۳ می‌بالیدند و از گیم‌پلی آزادانه و سینمایی نسخه‌ی سوم حرف می‌زدند تا تبلیغات وسیع EA و آن مجموعه دمو‌های “۷ عجایب کرایسیس” که به شدت انتظار ما را از نسخه‌ی سوم بالا برده بود. انتظاری که بر روی طرز قضاوت شما نسبت به بازی تاثیرگذار است. انتظاری که باعث شد بعد از تمام کردن بازی از خودم بپرسم, آیا کرایسیس ۳ لیاقت این همه انتظار را داشت؟ جواب من به این سوال که اخبار و نمایش‌های وسیع بازی را به شدت دنبال می‌کردم, یک نه قاطعانه است. اما پاسخ این سوال برای کسانی که انتظار زیادی از کرایسیس ۳ نداشته‌اند, مثبت خواهد بود.

فراتر از یک نسل

سطح گرافیکی نخستین نسخه‌ی کرایسیس به قدری بالا بود که بسیاری از رایانه‌های شخصی آن زمان توانایی این را نداشتند تا بازی را در بالاترین جزییات به نمایش دربیاورد و همین موضوع باعث کاهش فروش کرایسیس شد. این مسئله سبب شد تا EA تصمیم بگیرد کرایسیس ۲ را علاوه‌بر رایانه‌های شخصی برروی کنسول‌ها هم عرضه کرده, تا از این راه سود فروش بازی را گسترده‌تر کند. اما این تصمیم, گرافیک سرسام‌آور معروف کرایسیسی و سخت‌افزار‌های ضعیف کنسول‌ها نسبت به رایانه‌ها,‌ سنگ بزرگی بر سر راه سازندگان قرار داده بود. گرافیک مهمترین عنصر بی‌بدیل کرایسیس است و اگر قرار باشد کنسول‌ها جلوه‌های دیداری بسیار ضعیف‌تری نسبت به رایانه‌های شخصی را ارائه دهند, مسلما بازی‌کننده‌ها نگاهی به آن نخواهند کرد. اما کرای‌تک با بهره‌گیری از موتور‌ پایه‌ی قدرتمند کرای‌انجین ۳ تا حدودی این مشکل را برطرف کرد و یکی از بهترین گرافیک‌های کنسولی را به نمایش درآورد. اما با این حال سطح جزییات نسخه‌ی رایانه‌های شخصی و کنسول‌ها اختلاف نسبتا زیادی با هم داشت.

زمانی که کرایسیس ۳ معرفی شد, کرای‌تک در مورد از بین بردن این اختلاف گرافیکی حرف می‌زد, و معتقد بود که ایندفعه و با استفاده از بهبود‌هایی که در کرای‌انجین ۳ ایجاد کرده است, کاری می‌کند تا سطح جزییات گرافیکی نسخه‌های رایانه‌های شخصی و کنسول‌ها قابل تشخیص نباشد! اکنون که ما بازی را تجربه کرده‌ایم, باید بگویم که کرای‌تک سر حرف‌اش بوده است. در توصیف گرافیک ترسناک کرایسیس ۳ باید گفت که ما مدتی است که درباره‌ی قابلیت‌های نسل بعدی در زمینه‌ی گرافیک بحث می‌کنیم, در حالی که نسل بعدی همین‌جاست و گرافیک یک عنوان نسل هشتمی به خوبی در کرایسیس ۳ قابل لمس است.

مهمترین ویژگی کرایسیس ۳ در زمینه‌ی گرافیک محدود کردن آن فاصله‌ی بین رایانه‌ها و کنسول‌ها تا حد ممکن است. به واقع که کرایسیس ۳ جز برترین‌های این نسل است. جزییات به کار رفته در طراحی محیط‌ها, از ساختمان‌ها گرفته تا بافت‌ها و درختانی که ساختمان‌ها را زیر پوست خود مخفی کرده‌اند, در یک کلام فوق‌العاده است. اگر می‌خواهید قبل از عرضه‌ی عنوان “آخرین ما” (The Last of Us) در یک دنیای پساآخرالزمانی به سبک فیلم تحسین‌شده‌ی “من افسانه‌ام” قدم بزنید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید.

تمام اینها در حالی است که نوپردازی و سایه‌زنی‌ها جزییات فراوانی را شامل می‌شوند, به طوری که برای مثال نمی‌توانید به منابع نور خیره شوید! مدل‌های شخصیت‌ها, دشمنان و سلاح‌ها هم فراتر از این نسل هستند و بدون شک گوشه‌ای از قدرت گرافیکی عناوین آینده‌ی صنعت بازی را به رخ می‌کشد. در این بین تنها نکته‌ای که باعث می‌شود, این بخش نمره‌ی کامل را دریافت نکند, به افت آهنگ فریم بازی در بعضی از لحظات بر می‌گردد. افت فریمی که شاید در ابتدا قابل فراموش شدن باشد, اما به تدریج تجربه‌ی شما از بازی را خدشه‌دار می‌کند. هرچند که به طور کلی گرافیک تکنیکی و هنری زیبای کرایسیس ۳ می‌تواند تبدیل به اولین دلیل شما برای لذت بردن از بازی باشد. اما با تمام اینها, آیا ما فقط برای گرافیک‌های سرسام‌آور بازی می‌کنیم یا این سرگرم شدن از گیم‌پلی یک بازی است که این رسانه را منحصر‌به‌فرد ساخته و قلب یک بازی را شامل می‌شود؟!

صدای آخرالزمان

از صداگذاری و موسیقی‌های هیجان‌انگیز بازی هم نمی‌توان گذشت. صداگذاری سلاح‌ها به قدری عالی است که حس موجود با شلیک هرکدام را به خوبی به بازی‌کننده القا می‌کند. این مسئله در مورد صداهای محیطی هم صدق می‌کند, صدای آواز قورباغه‌ها و بال زدن سنجاقک‌ها در بیشه‌های بکر نیویورک آخرالزمان و همچنین انفجارها بعد دیگری از صداگذاری عالی کرایسیس ۳ را شامل می‌شوند. حال و هوای کرایسیس ۲ با موسیقی‌های هنرمند دنیای موسیقی یعنی هانس زیمر مزین شده بود, قطعاتی که بهتر از هرچیز دیگری با لحظات مختلف بازی قبلی جور شده بودند و حس موجود را به بازی‌کننده منتقل می‌کردند. با اینکه متاسفانه هانس زیمر در کرایسیس ۳ غایب است, اما این مسئله باعث نشده تا کرایسیس ۳ در این زمینه به مشکل بربخورد. موسیقی‌های متنی که توسط Borislav Slavov‌ و Peter Antovszki نوشته شده‌اند, به زیبایی هرچه تمام‌تر با لحظات بازی زنجیر شده‌اند و حس هیجان و درگیرکنندگی را با بازی‌کننده همراه می‌کنند.

بوم سفید نقاشی

پاراگراف پایانی بررسی گرافیک با سوالی به پایان رسید که پاسخ‌اش را در این قسمت خواهید دانست. در این مسئله شکی نیست که سطح کیفیت گیم‌پلی کرایسیس در حد و اندازه‌های جلوه‌های گرافیکی آن نیست, گیم‌پلی کرایسیس از همان ابتدا خوب بوده است. گیم‌پلی‌ای که به شما آزادی عمل می‌دهد. به شما آزادی انتخاب می‌دهد تا هرگونه که مایل هستید در بازی پیشروی کنید. مخفی‌کاری می‌کنید یا اکشن شلوغ را انتخاب بهتری می‌دانید. اما همواره چیز‌هایی بوده است که باعث شده این گیم‌پلی به اندازه‌ی گرافیک بازی مورد توجه قرار نگیرد. شاید برخی آن را مربوط به خطی نبودن مراحل بازی بدانند, چیزی که امروزه مد شده و باب دندان بسیاری از اکشن‌دوستان است, اما این مسئله مربوط به خطی نبودن مراحل نیست,‌ بلکه به نحوی به طراحی مراحل در مجموعه‌ی کرایسیس و به خصوص نسخه‌ی سوم بازمی‌گردد. این موضوع به علاوه‌ی روان نبودن بازی به سبک اکشن‌هایی همچون ندای‌وظیفه و فارکرای ۳ باعث شده تا به آن لذت نهایی در استفاده از سلاح‌ها و قابلیت‌هایتان نرسیده و گیم‌پلی بازی همیشه یک پله پایین‌تر از اکشن‌های اول شخص روز بایستد. اما بگذارید قبل از نتیجه‌ی نهایی نگاهی داشته باشیم به عناصر اصلی گیم‌پلی کرایسیس ۳٫

همان پایه و اساسی که در نسخه‌ی اول کرایسیس شاهد بودیم و بعد در کرایسیس ۲ مورد استفاده قرار گرفت, در کرایسیس ۳ هم حضور دارد. سلاح‌ها مهمترین عناصر شما در نبرد‌ها هستند;‌ سلاح‌هایی که هرکدامشان نوع پیشروی شما را تغییر خواهند داد. این در حالی است که هر سلاح طیف وسیعی از حالت‌های مختلف تیراندازی, اضافه‌شونده‌ها (Attachment) و… را شامل می‌شوند. تجهیزاتی که در هرلحظه از جریان بازی در دسترس هستند. همان‌طور که می‌دانید سرعت اکشن‌های بازی معمولا بسیار سریع و شلوغ است و سلاح‌ها هم نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کنند. اما اشتباه نکنید, همه چیز به سلاح‌ها خلاصه نشده است. نانوسوت (Nanosuit) نیمی دیگر از تعریف گیم‌پلی کرایسیس ۳ را شامل می‌شود.

نانوسوت توانایی‌هایی را در اختیار بازی‌کننده می‌گذارد که در هیچ اکشن اول شخص دیگری یافت نمی‌شود. نانوسوتی که قابلیت‌هایش در انتخاب نوع پیشرویتان و جولان دادنتان در محیط بازی نقش بسزایی را ایفا می‌کند. می‌توانید با استفاده از قابلیت پرش بلند خود را به بلند‌ی‌های دور از دسترس برسانید و از آن بالا دشمنان را با تک‌تیرانداز از بین ببرید, یا اینکه خود را نامرئی کنید و از بین علف‌های بلند بیرون آمده از دل خیابان آرام آرام و بی سر و صدا دشمنان را یکی پس از دیگری از پای دربیاورید, یا در نهایت اگر از طرفداران فیلم‌های رمبو هستید و از اکشن‌های شلوغ لذت می‌برید, قابلیت ضدگلوله نانوسوت را به کار بیاندازید و با یک M60 به دل دشمن‌‌ها بزنید. اینها تنها نمونه‌هایی ساده از آزادی شما برای استفاده از توانایی‌هایتان در میدان نبرد است و می‌توانید با ترکیب همین قابلیت‌ها و صدالبته آپگرید آنها به یک سوپرسرباز تبدیل شده و دشمنان را به آتش بکشید!

این در حالی است که باید محیط‌های وسیع و سندباکس‌گونه‌ی بازی را هم به این مجموعه اضافه کنید تا به اوج آزادی عمل‌تان در طراحی حملات‌ برسید. تمام اینها در کنار کمان‌ پیشرفته‌ی کرایسیس ۳ که بگونه‌ای تبدیل به امضای نسخه‌ی سوم شده, تغییراتی را در بطن گیم‌پلی بازی ایجاد کرده است; کمانی که تنها در حد یک سلاح ساده خلاصه نشده و گیم‌پلی بازی را تحت کنترل خود تغییر می‌دهد. سلاحی که به خاطر قدرت و انعطاف‌پذیری بالایش, هم در مخفی‌کاری مورد استفاده قرار می‌گیرد و هم در اکشن‌ها و سیل دشمنان. شما فقط توانایی حمل ۹ تیر استاندارد یا معمولی را دارید و می‌توانید با عبور از روی جنازه‌ها تیر‌های شلیک شده را هم دوباره برداشته و استفاده کنید. اما نکته‌ای که در استفاده از کمان از همان ابتدا خودنمایی می‌کند, قدرت بالای این سلاح در مقایسه با دیگر سلاح‌های گرم است. تقریبا تمامی دشمنان سطح متوسط بازی و نیرو‌های CELL با یک تیر از بین می‌روند و همین مسئله باعث شده تا از همان ابتدا علاقه‌ی خاصی به کمان پیدا کنید. با اینکه بالانس نبودن قدرت کمان تا حدودی گیم‌پلی بازی را تحت تاثیر قرار داده است, اما از سویی دیگر به دلیل پایین بودن سرعت خشاب‌گذاری و تیر‌های محدود آن نمی‌توان این موضوع را یک نقص به حساب آورد.

مطمئنا اگر تاکنون هیچکدام از نسخه‌های مجموعه‌ی کرایسیس را تجربه نکرده‌اید, با خواندن این مطالب عاشق گیم‌پلی بازی شده و دوست دارید هرچه سریعتر بی‌خیال خواندن ادامه‌ی مقاله شده و به سراغ بازی بروید, اما بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید, زیرا تمام این قابلیت‌ها و توانایی‌ها به علاوه‌ی سلاح‌ها اگر ضرب‌در ده هم بشوند, زمانی که طراحی مرحله‌ای وجود نداشته باشد, همچون قوطی‌های رنگی هستند که در کنار بوم سفیدی رها شده‌اند. ضعفی که نسخه‌های قبلی کرایسیس را در زمینه‌ی گیم‌پلی رنج می‌داد و در کرایسیس ۳ هم به قوت خود باقی‌مانده است… .

کمبود‌هایی که گیم‌پلی کرایسیس ۳ را با این همه مکانیک منحصر‌به‌فرد نمی‌سازد. در یک کلام, مجموعه‌ی کرایسیس همواره به دلیل استفاده نکردن درست و اصولی از محیط برای خلق مراحلی براساس توانایی‌های بازی‌کننده ضعف داشته است, که کرایسیس ۳ هم در کمال ناباوری به نسخه‌های قبلی می‌پیوندد. این در حالی است که این موضوع نسبت به عناوین گذشته بیش از پیش قابل لمس است. در حقیقت هیچ سناریوی جذاب,‌ درگیرکننده و هیجان‌انگیزی طراحی نشده تا شما را در استفاده از مکانیک‌ها و سلاح‌ها سرگرم کند. محیط‌ها فقط در جنبه‌ی دیداری خود رها شده‌اند و طراحان کرای‌تک از محیط بازی برای خلق مراحل بهره نبرده‌اند. این مسئله در مراحل ابتدایی بازی کمتر احساس می‌شود و به نوعی قابل تحمل است, اما هرچه به پایان بازی نزدیک می‌شوید, با محیط‌های توخالی‌ای رو‌به‌رو هستید که هیچ چیزی برای عرضه ندارند و مراحل بازی از رفتن به نقطه‌ای به نقطه‌‌ای دیگر خلاصه شده که در این بین باید تعدادی دشمن را هم از بین ببرید. در نهایت, ضعف بازی در طراحی مراحلی درست و درمان باعث شده که پس از مدتی گرافیک زیبای بازی تبدیل شود به پوششی برای مخفی‌کردن کمبود‌های بخش اصلی یک بازی رایانه‌ای یعنی گیم‌پلی; گیم‌پلی‌ای که باعث می‌شود به زودی جلوه‌های خفن بخش دیداری کرایسیس ۳ را فراموش کرده و به پتانسیل از دست‌رفته‌ی چنین عنوانی در خلق گیم‌پلی‌ای درگیرکننده فکر کنید.

طراحی مراحل ضعیف به علاوه‌ی کمپین بسیار کوتاه بخش تک‌نفره که ۵ الی ۶ ساعت بیشتر طول نمی‌کشد باعث شده تا گیم‌پلی کرایسیس ۳ نسبت به گذشته پیشرفتی نکرده باشد. بازی توانایی‌ها و پتانسیل بسیاری برای تبدیل شدن به یک عنوان جذاب و سرگرم‌کننده را دارا است اما عدم وجود مهندسی در استفاده از این مصالح باعث شده به زودی از بازی خسته شوید. در پایان باید گفت, گرافیک معنا نخواهد داشت, زمانی که بازی در سرگرم‌کردن شما مشکل داشته باشد.

زیر پوست شهر

وقایع کرایسیس ۳ در حدود ۲۰ سال بعد از کرایسیس ۲ به وقوع می‌پیوندد. جایی که سازمان نظامی CELL با قدرتی بیشتر بازگشته و با گستراندن حصاری به نام نانودوم بر روی شهر نیویورک, در ظاهر قصد دارد تا مانع ورود موجودات فضایی Ceph به زمین شده و موجودات باقی‌مانده Ceph در مناطق مختلف زمین را هم از بین ببرند. اما در حقیقت آنها قصد دارند با استفاده از تکنولوژی نیروی‌های Ceph به طور کلی زمین را به زیر فرماندهی خود, دربیاورند.

برای اولین بار در مجموعه‌ی کرایسیس, این سرگرد لارنس برنز ملقب به “پرافت” است که نقش اصلی کرایسیس ۳ را برعهده دارد. با اینکه او در پایان نسخه‌ی قبلی با فدا کردن جان‌اش آلکاتراز را از مرگ حتمی نجات داد, اما حالا او دوباره بازگشته است و در واقع این خصوصیات شخصیتی و خاطرات “پرافت” است که در نانوسوت آلکاتراز که با بدن او ترکیب شده, ذخیره شده است.

بدون شک داستان‌سرایی در مجموعه‌ی کرایسیس همواره حرف آخر را می‌زده و بیشتر کسانی که به سراغ بازی می‌آیند, توجه چندانی به داستان آن نمی‌کنند, اما با این حال قصه‌گویی در کرایسیس ۳ در بین نسخه‌های قبلی جایگاه نخست را ازآن خود می‌کند و از همان ابتدا که پای بازی می‌نشینید, کاراکتر‌ها و خط داستانی بازی جذب‌تان می‌کند. به طور کلی ریشه‌های داستانی کرایسیس ۳ در مبارزه علیه تسحیلات ستمگر CELL , جستجو برای یافتن Alpha Ceph و همچنین رابطه‌ی “پرافت” و “سایکو” (Psycho) خلاصه شده است. شخصیت‌پردازی کارکتر‌ها, به خصوص “پرافت” که به گونه‌ای تبدیل به یک نیمه انسان, نیمه ماشین شده و رابطه‌ی او با “سایکو” به خوبی شما را راضی نگاه می‌دارد. از سویی دیگر دیالوگ‌های قوی شخصیت‌ها که با صداپیشگی عالی همراه شده, کیفیت این بخش را در سطح بالایی قرار می‌دهد.

به دور از گرافیک بی‌نقص بازی‌, کرایسیس ۳ بازی خوبی است و در همان اوایل شما را سرگرم‌ می‌کند, اما طولی نمی‌کشد که متوجه می‌شوید با یک عنوان تو خالی طرف هستید. این مسئله زمانی بدتر می‌شود که بازی در مقایسه با نسخه‌های قبلی چند پله سقوط داشته است. بازی همچون پِی یک برج زیبا می‌باشد که پروژه آن فعلا در همان قسمت پی‌ریزی رها شده. کرایسیس ۳ هم همانند پی مستحکم آن برج, پر از مصالح قوی و کاربردی است, اما مسئله این است که این برج در حد همان  پی‌ریزی ابتدایی رها شده و هیچگاه تبدیل به آن برج زیبا نشده است. اگر از آن دست بازی‌کننده‌ها هستید که در انتخاب بازی گرافیک را به عنوان اولین و مهمترین عنصر مدنظر قرار می‌دهید, کرایسیس ۳ را از دست ندهید, اما اگر کرایسیس ۳ را صرفا برای تجربه‌ی گیم‌پلی اکشن و مکانیک‌های جالب‌اش می‌خواهید,‌ باید بدانید که اکشن کرایسیس ۳ در حد یک عنوان استاندارد باقی‌ مانده است. بازی بدون شک پتانسیل بالایی در تبدیل شدن به یک عنوان کامل و بی‌نقص را داشته, اما هیچگاه به این مهم دست نیافته است. کاش کرای‌تک نیمی از آن تمرکزی که برای ارتقای گرافیک گذاشته بود را خرج گسترش گیم‌پلی بازی می‌کرد.

۶٫۵/۱۰

پلتفرم تست: Xbox360



           

 

 بعد از معرفی کنسول جدید مایکرسافت، حالا آن‌ها دچار مشکل جدیدی شده‌اند. آدرس اینترنتی Xboxone.com  و Xboxone.net در اختیار آن‌ها نیست و به نام یک شخص گمنام انگلیسی ثبت شده است! حالا تنها کاری که از مایکروسافت برمی‌آید این است که با مراجعه به دادگاه ثابت کند که با توجه به در اختیار داشتن برند Xbox One آن‌ها تنها صاحب شایسته‌ی این دامنه هستند. شاید آن‌ها نمی‌خواسته‌اند قبل از معرفی نام اصلی این مسئله رسانه‌ای شود، اما حالا بعد از گذشت یک هفته از معرفی کنسول جدیدشان، هنوز ماجرای سایت کنسول جدید حل نشده است.



           

 


شرکت فیلم‌سازی مارول، پیش تولید چهارمین قسمت مجموعه فیلم ابرقهرمانانه و کمیک استریپی «مرد آهنی/ آیرن من» را آغاز کرد. این فیلم با همکاری کمپانی والت دیزنی تهیه می‌شود.


در حالی که اهل فن این پرسش را مطرح می‌کردند که فیلم بعدی این شرکت کدام فیلم است، مسئولان آن خبر از ساخت «مردآهنی 4» داده‌اند.
سومین قسمت این مجموعه فیلم،حدود یک ماه است که به روی پرده سینماهای جهان رفته است و با فروش بالایی در جدول گیشه نمایش روبرو شده است.
در عین حال، قسمت دوم «تور» این شرکت فیلم‌سازی در ایام تعطیلات شکرگذاری به نمایش عمومی در می‌آید و «نگهبانان کهکشان» آن هم در مراحل پایانی تولید قرار دارد.
پس از آن که فیلم‌نامه قسمت دوم «آونجرز/ انتقام‌گیران» هم کامل شد، پرسش رسانه‌ای گروهی این بود که فیلم بعدی شرکت فیلم سازی مارول چه خواهد بود.
با آنکه مسئولان این شرکت فیلم‌سازی خبر پیش تولید «مرد آهنی 4 » را اعلام کرده‌اند، ولی هنوز هیچ اطلاعی از کم و کیف کار در دست نیست.
رسانه‌های گروهی نمی‌دانند فیلم‌نامه آن در چه مرحله‌ای است و مهمتر از آن، کدام بازیگر در نقش تونی استارک/ مرد آهنی ابرقهرمان قصه آن بازی خواهد کرد.
رابرت داونی جونیور بازیگر این نقش هم زمان با اکران عمومی سومین قسمت آن، اعلام کرد دیگر با این مجموعه فیلم همکاری نخواهد کرد و فقط در دو قسمت دوم و سوم «آونجرز» در نقش مرد آهنی بازی خواهد داشت.
کمپانی والت دیزنی و شرکت فیلم‌سازی مارول، هم اکنون به دنبال بازیگری 30 تا 37 ساله هستند تا ایفای نقش مرد آهنی را در قسمت چهارم آن، به دست وی بسپارند.
شایعات حکایت از آن می کند که لیوناردو دی کاپریو بازیگر مورد نظر تهیه‌کنندگان مجموعه فیلم «مردآهنی» است و این سئوال مطرح است که آیا وی بازی در این نقش را قبول می‌کند یا خیر.
فروش بین‌المللی «مرد آهنی 3» هم اکنون به 775 میلیون دلار رسیده است. این فیلم در آمریکای شمالی هم 373 میلیون دلار فروش کرده است.
به این ترتیب فروش جهانی فیلم (آمریکا و بقیه کشورهای جهان) بالای یک میلیارد دلار رسیده است. با این رقم فروش، «مرد آهنی3» پس از «آونجرز» پرفروش ترین فیلم ابرقهرمانانه و کمیک استریپی شرکت فیلم‌سازی مارول به حساب می‌آید.



           

EA  امروز اعلام کرد که تنها دارندگان نسخه PS4  و Xbox One  عنوان ” Fifa 14″  از امکانات جدید موتور ” Ignite”  بهره خواهند بود و نسخه PC  این عنوان کماکان از همان موتور قدیمی استفاده خواهد کرد.

آقای Rob Hodson، یکی از مدیران شرکت EA، در توئیتی چنین گفت:

” موتور Ignite  تنها در نسخه های PS4  و Xbox One  بازی ” Fifa 14″  استفاده خواهد شد “.

هنوز دلیل منطقی ای برای این تصمیم ارائه نشده است.

در مراسم معرفی کنسول جدید شرکت مایکروسافت، از نسخه نسل بعدی فیفا ۱۴ رونمایی شد. در  این نسخه به لطف استفاده از موتور جدید Ignite  هوش مصنوعی بسیار بهبود پیدا کرده است و انیمشین های نسبت به نسخه ی قبل ۱۰ برابر شده  بیشتر شده است و محیط ها بسیار واقعی تر شده اند.



           
پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 23:11
استیون راجر , تونی استارک , بروس بنر

آقای «Ben Kilgore» ، از مسئولان بخش سرگرمی شرکت مایکروسافت اعلام کرد که کینکت ۲ برای PC  نیز در آینده عرضه خواهد شد.

او این خبر را در صحبت با وب سایت  Polygon اعلام کرد و تایید کرد که در آینده شاهد عرضه این تکنولوژی برای PC  نیز خواهیم بود.

کنسول Xbox One  که به تازگی معرفی شده است به همراه حسگر کینکت عرضه خواهد شد و این حسگر باید همیشه به کنسول متصل باشد. این حسگر پیشرفت قابل توجهی در زمینه دریافت فرامین صوتی دارد و برخی قابلیت های جدید کنسول جدید مایکروسافت مبتنی بر فرامین صوتی می باشد.



           
پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 23:10
استیون راجر , تونی استارک , بروس بنر

مدیر کل Sony Computer Entertainment یعنی آقای یوشیدا امروز چندی پیش اعلام کرد که تمامی بازی های PlayStation 4 به کمک قابلیت Remote-Play کنسول دستی PlayStation Vita قابل بازی در این کنسول هستند به جز برخی از بازی های PS4 که باید با چشم دستگاه کار کرد.

با توجه به شایعاتی که منتشر شده بود یوشیدا در توییتر خود این موضوع را تایید کرد :

“بله, این شایعات صحت داشته و شما می توانید از PS Vita هنگام بازی با PS4 استفاده کنید.این قابلیت با کمک دوربین PS4 مهیا می شود و برای بازی های این کنسول قابلیت خیلی خوبی به شمار می رود.”

با توجه به این حرف ها پس این قابلیت وجود خواهد داشت.طبق گزارش وب سایت “یورو گیمر” تمامی بازی های PlayStation 4 این قابلیت را نخواهند داشت چرا که دوربین PS4 نمی تواند با این قابلیت PS Vita سازگاری داشته باشد.در این قابلیت که Cross Play نامیده می شود, بوفر ۱۰۸۰p کنسول تبدیل به ۹۶۰×۵۴۴ در PlayStation 4 خواهد شد.



           
پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 23:9
استیون راجر , تونی استارک , بروس بنر

تا به حال به عمق داستان بازی ها و شخصیت های محبوب خود پی برده اید ؟
بهترین راه برای فهمیدن تمام داستان بازی ها خواندن comic book های آنها است .البته این راه حل برای بعضی از بازی های نتیجه بخش نیست چرا که تعدادی از این comic book بعد از مدتی،دیگر چاپ نمی شوند و برای همیشه سوالاتی را در ذهن خواننده و بازی کننده ایجاد می کنند که هیچ پاسخی برای آنها وجود ندارد .
تعدادی از شخصیت ها نیزبه دنیای کمیک (رمان های گرافیکی) راه یافته اند و بسیار موفق نیز ظاهر شده اند .در زیر یک لیست از این شخصیت های محبوب را مشاهده خواهد کرد .

۱٫ Portal 2: Lab Rat

اگر شما از طرفداران پروپا قرص این بازی هستید حتما از این کمیک لذت خواهید برد .داستان این کمیک پر کننده شکاف جداول زمانی بین نسخه اول و نسخه دوم بازی است .Chell قهرمان اصلی داستان که داستان بر روی و ماجراجویی های او تمرکز دارد .
سبک نقاشی پراکنده وعجولانه و همچنین نوشته های مناسب و قصه گویی هوشمندانه از ویژگی های این کمیک است .با این که داستان در ۲۷ صفحه نوشته شده است اما کامل زیبا و در عین حال جذاب است .
۲٫Mass Effect Redemption and Evolution

بازی Mass Effect یکی از غنی ترین بازی ها در زمینه داستان و شخصیت پردازی است.به همین دلیل هم کمپانی Dark Horse Comics امتیاز انتشار دو کمیک از این بازی را خریداری کرده است .
اولین کمیک با نام Mass Effect: Redemption به وقایع فرمانده شپرد و قبل از اینکه دوباره وارد بازی Mass Effect 2 شود، می پردازد .داستان در مورد شخصیت Liara T’soni و همچنین تلاش او برای پیدا کردن شپرد است.
دومین کمیک با نام Mass Effect: Evolution به داستان گویی گسترده در مورد اولین روز درگیری بین ستاره ای بشریت است به طور خاص نیز وقایع و درگیری انسان ها و Turian می پردازد .
۳٫World of Warcraft

جهان و دنیای بزرگ وار کرافت باعث شد که در سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ کمیک بوک هایی برای داستان این دنیای بزرگ منتشر شود .به همین دلیل نیز یکی از بزرگترین نویسنده های کمیک دنیا Walter Simonson با بلیزارد همکاری می کند .
برای افرادی که تا به حال به داستان Alliance King of Stormwind Varian Wrynn پی نبرده اند این کمیک می تواند بسیار مفید واقع شود . داستان این پادشاه هر گز در بازی گفته نشد.
این کمیک با صفحه های رنگی و همپنین شخصیت های رنگارنگ و معرفی کامل قهرمان ها بسیار مناسب دنیای اغراق آمیز وار کرافت است.
برای کسی که می خواهد به عمق دنیای Azeroth پی ببرد این کمیک بسیار مفید است .
۴٫Assassin’s Creed: The Fall

شخصیت های Ezio و Altaïr تنها آدم کش های محبوب فرقه Asssassin’s Creed نیستند .در این کمیک ما با شخصیت Nikolai Orelov آشنا می شویم . شخصیتی که در قرن ۲۰ زندگی می کند و داستان نبرد های او با Tsars روسیه بیان می شود.(ربطی به نسخه های آینده بازی ندارد.)
در این کمیک دیگر ما مانند اتزیو به دنبال پیدا کردن معابد عجیب و غریب نیستیم بلکه با یک داستان پر کشش و جذاب با نتیجه ها و پایان های تکان دهنده طرف هستیم.
۵٫Tomb Raider
قبل از اینکه با سکو بازیها و ماجراجویی های لارا آشنا شویم داستان هایی از این شخصیت در دهه ۹۰ به عنوان کمیک منتشر شد . داستان در مورد یک دختر جوان با نام لارا است که پدر ، مادر و نامزدش را در یک سانحه هوایی از دست می دهد .
گرچه کمیک Tomb Raider ممکن است در بین بازی کنندگان فراموش شده باشد اما افرادی که لارا را در کتاب های گرافیکی خلق کردند هنوز هم مشهور و محبوب هستند افرادی مانند Michael Turner و Adam Hughes که همچنان طرفداران خود را دارند .
۶٫ Halo: Uprising

داستان این کمیک به کمک دو داستان پرداز بزرگ دنیای بازی های Brian Michael Bendis و Alex Maleev شکاف های داستانی بین نسخه ۲ و نسخه ۳ بازی را پر می کند .Master Chief به عنوان شخصیت اصلی بازی در داستان این کمیک نیز حضور دارد اما در مرکز داستان قرار ندارد و بخش عمده داستان شخصیت انسان های معمولی به تصویر کشیده می شود .هنر Maleev به عنوان نقطه عطف این کمیک است صحنه های مبارزه عالی کار شده اند اما صحنه های عاطفی نیز بسیار خوب و عالی کار شده اند .

البته کمیک هایی از بازی های دیگر نیز وجود دارد اما به اندازه اینها محبوب و جذاب نیستند .

…………………………………………………………………………………………………………

اگر شما از دیدن فیلم های مرتبط با بازی های لذت می برید و یا به داستان بنیادی بازی ها علاقه دارید کمیک ها می توانند بسیار به شما کمک کنند،حتما امتحان کنید .



           
پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:, :: 23:7
استیون راجر , تونی استارک , بروس بنر
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای از جدید ترین بازی ها روز دنیا! و آدرس moviegames.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 38218
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content